مناظره هاي هويتي و تحول سياست خارجي روسيه

Identity Debates and the Evolution of Russiaʹʹs Foreign Policy

روسيه دل‌مشغول پاسخ به پرسشِ كهنِ "كيستيِ خويش" است. پاسخ هاي روسيه به اين پرسش بر جهت گيري سياست خارجي كشور تاثير گذاشته است. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، مناظره كهن بر سر هويت ملي و اهداف اصلي سياست خارجي روسيه دگرباره شدت گرفت. در 1992، نخبگاني كه هويت خود را ليبرال وصف مي نمودند با كوزيروف به تلاش هاي يلتسين براي پيوستن روسيه به اقتصاد بازار آزاد و هژموني غرب در جهان پيوستند، اما از سوي اسلاوگرايان و اوراسياگرايان به چالش كشيده شدند. در نتيجه با خروج ليبرال ها از قدرت و رشد اوراسياگرايان سياست خارجي روسيه دست‌خوش تغيير شد. با پايان دهه 1990 و در آغاز هزاره نو روسيه اي متجلي شد كه هويت خود را نه بر اساس غرب گرايي و نه اوراسياگرايي بلكه بر اساس احياي هويت طبيعي يا اصيل روسيه تعريف مي‌كند. بدين ترتيب، جهت‌گيري سياست خارجي روسيه يك بار ديگر دست‌خوش تغييرات راديكال شد. در اين پژوهش با روش تبييني تاثير مناظره هاي هويتي دروني بر سياست خارجي روسيه بررسي شده است. پرسش آن است كه لايه هاي هويتي چه تاثيري بر فرآيند سياست خارجي روسيه داشته‌اند؟ فرضيه نگارنده اين ست كه "هركدام از لايه هاي هويتي آتلانتيك گرايي، اسلاوگرايي، اوراسياگرايي و روسيه گرايي اصيل، پاسخي متمايز به پرسش كيستي روسيه داده و بر اين اساس غلبه هركدام، سبب شكل‌گيري بايسته هايي متفاوت در سياست خارجي روسيه شده است".

Russia is concerned with the old question of ‘what is Russia?’ Russians’ answers to this question have influenced the country’s foreign policy directions. After the collapse of the Soviet Union, the debate over Russia’s identity and its foreign policy goals has escalated .In 1992, the political elite that identified itself with liberalism, accompanying Kozyrev, joined Yeltsin in itself efforts to make Russia into a liberal democratic market economy and a willing ally of Western hegemony in the world. The liberals were, however, challenged by Slavists and Eurasianists, and finally fell from power. With the rise of Eurasianists, Russiaʹs foreign policy has been changed. By the end of the 1990s and the beginning of the new millennium, a new Russia was emerged that no longer defined itself in Western or Eurasian terms, but instead sees itself as restoring Russia’s “natural” identity. Accordingly, the direction of Russian foreign policy has changed once again. In this article, internal debates over Russia’s national identity and its impact on the country’s foreign policy has been discussed. The question is what the impacts of Russia’s identity layers on its foreign policy are. The hypothesis is that different layers of Russia’s identity, that is, Slavism, Eurasianism, Atlantism as well as the so-called authentic Russian identity, have given rise to different “ought”s in its foreign policy.