واكنش غيرخطي نامتقارن تراز تجاري به تغييرات نرخ واقعي ارز: مطالعه موردي ايران

Asymmetric Non Linear Response of Trade Balance to Real Exchange Rate Changes: A Case Study of Iran

نظريه‌هاي سنتي اقتصاد بين‌الملل بر كاهش ارزش پول ملي به‌عنوان سياستي كارا جهت افزايش صادرات، كاهش واردات و كاهش كسري حساب جاري تاكيد مي‌كنند. ادبيات اخير ضمن تاكيد بر اثر مبهم كاهش ارزش پول ملي بر تراز تجاري احتمال واكنش نامتقارن متغيرهاي تجاري به تغييرات نرخ ارز را مورد توجه قرار مي‌دهد. اين يافته از آنجا اهميت مي‌يابد كه موفقيت سياست‌هاي تجاري در گرو درك ماهيت رفتار تراز تجاري است. مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسيون انتقال ملايم با تابع انتقال لاجستيك (LSTR) طي دوره زماني (1388-1352) به بررسي رفتار تراز تجاري ايران در رابطه با نرخ ارز مي‌پردازد. نتايج اين تحقيق نشان مي‌دهد اولاً نرخ واقعي ارز به‌صورت غيرخطي و نامتقارن بر تراز تجاري ايران موثر است و ثانياً ارزش‌گذاري بيش از حد پول داخلي اثر منفي بر تراز تجاري كشور دارد.

The traditional theories of international economics emphasize on national currency devaluation as an efficient policy to enhance export, reduce import and consequently reduce current account deficit. The latest literature considers asymmetric response of trade variables to exchange rate changes and pays attention to ambiguous effect of reducing exchange rate on trade balance. This is an important finding since the success of trade policy depends on the understanding of the nature of trade balance behavior. The present paper examines Iran’s trade balance behavior in relation to exchange rate using logistic smooth transition regression (LSTR) during 1973-2009. The results of this research show that real exchange rate effects on Iran’s trade balance are asymmetrical and nonlinear. Furthermore, overvaluation of domestic currency effects negatively on the trade balance.