شماره ركورد :
714838
عنوان مقاله :
امكان معرفت عيني به عالم خارج در فلسفه ابن سينا و صدرالمتالهين
عنوان فرعي :
Possibility of Objective knowledge of External World in Ibn Sina and Mulla Sadraʹʹs Philosophy
پديد آورندگان :
جليلي مقدم، مجتبي نويسنده دانشجوي دكتري فلسفه دانشگاه تبريز و مدرس دانشگاه پيام نور قم , , معصوم، حسين نويسنده دانشگاه تهران,دانشكده فقه و فلسفه،پرديس قم ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 18
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
41
تا صفحه :
64
كليدواژه :
كلي طبيعي , عقل فعال , فاعل شناسا , متعلَق شناخت , معرفت عيني , انطباق
چكيده فارسي :
مكتب‌هاي فلسفيِ مشا و متعاليه، هر چند به طور مستقل و خاص به مباحث معرفت شناختي ـ آن‌گونه كه در فلسفه غربي در دوره جديد مطرح شده ـ نپرداخته‌اند، هر كدام ضمنِ مباحث هستي‌شناسانه خود به آن نظر دارند و براي تبيين چگونگيِ حصول معرفت به عالم خارج مي‌كوشند. نمايندگان بزرگ اين دو مكتب بزرگ يعني ابن‌سينا و صدرالمتالهين، به فراخور هستي‌شناسيِ خويش، ديدگاه‌هاي بديعي در باب متعلَق شناخت، فاعل شناسا و نيز چيستيِ علم ارايه كرده‌اند. ابن‌سينا علم به عالم خارج را از سنخ انتزاع مي‌داند و، بر اين اساس، با قايل شدن به وجود كلي طبيعي در عالم خارج و نيز با اعتقاد به قواي بيروني و دروني براي نفس آدمي، كه در نهايت از عقل فعال مستفيض مي‌شود، به تبيين درك عيني عالم خارج مي‌پردازد. اما صدرالمتالهين با نگاه اصالت وجودي خويش راه ديگري براي اين تبيين مي‌پيمايد. در اين ديدگاه، آنچه عالم خارج را تشكيل داده امري غيرماهوي و از جنس وجود است و وجودِ كلي طبيعي را برنمي‌تابد؛ نفس نيز از جنس وجود مي‌باشد و قواي آن مراتب و شيون آن هستند؛ علمِ به واقعيات خارجي نيز نه از جنس انتزاع بلكه وجودِ برترِ آنها در مراتب مختلف است. اين وجود برتر راهگشاي عينيت معرفت به عالم خارج در ديدگاه صدرايي است. در اين نوشتار در پيِ‌آنيم كه چگونگيِ امكان كسب معرفت عيني به عالم خارج را در فلسفه ابن‌سينا و صدرالمتالهين تبيين كرده، پايه‌هاي تشكيل‌دهنده اين عينيت را با يكديگر مقايسه كنيم.
چكيده لاتين :
Although peripatetic and transcendent schools of philosophy have not dealt with epistemological problems independently and specifically as in western philosophy in modern times, each has touched them in course of its own ontological discussions and attempted to explain the way knowledge of eternal world is obtained. Ibn Sina and Mulla Sadra as preeminent representative of these two great schools have presented innovative views on the object, subject as well as nature of knowledge in accordance with their own ontology. Avicenna regarded knowledge of external world as a sort of abstraction and accordingly held ʹnatural universalʹ as extra-mentally real of which human soul endowed with internal and external faculties can obtain knowledge imparted by Active Intellect. To his own satisfaction Ibn Sina in this way explained the occurrence of objective knowledge. Mulla Sadra on the other hand with his "existentialistic" view provided different explanation for the problem. In this view, what constitutes external world is not quiddity but existence hence realization of ʹnatural universalʹ does not make sense to him. Human soul is an existence with degrees identified as its own faculties. Knowledge of external world is an abstraction but of is a higher degree of existence in different levels. To Mulla Sadar this higher degree can guarantee objectivity of knowledge of external world. This article is an attempt to make a comparative study of Ibn Sina and Mulla Sadra in respect with the possibility of objective knowledge of external world.
چكيده عربي :
لم يذكر المدرستا المشاييه و المتعاليه مباحث النظريه المعرفه بشكل مستقل كما هي المذكور في الفلسفه الغربيه، لكنها لم تغفل عنها و تحاول ايضاح كيفيه معرفتنا بالعالم. ولقد قام ابرز شخصيات هاتين المدرستين، ابن سينا و صدرالمتالهين، كل منهما حسب آرايه الوجوديه، بابدا آرايهم الجديده حول المعرفه، فاعل المعرفه و ماهيه المعرفه. فيعتبر ابن سينا العلم بالخارج نحوا من الانتزاعَ، ويبين العلم بالعالم الخارجي، ويقول بوجود الكلي الطبيعي في العالم الخارجي، و بعقيدته بقوي النفس الداخليه و الخارجيه التي تتلقي الفيض من العقل الفعال. لكن صدرالمتالهين حيث يعتقد باصاله الوجوديسلك طريقا آخر، ففي وجهه نظره كل ما في الخارج فهو امر غيرالماهوي و من سنخ الوجود ولايقبل ايضا بوجود الكلي الطبيعي. والنفس ايضا من سنخ الوجود، وقواي النفس هي مراتبها و شيونها، فالعلم بالعالم الخارجي ليس انتزاعاَ بل هو وجود اعلي لتلك الواقعيات و في مراتب مختلفه.و هذا الوجود الاعلي يضمن العينيه المعرفيه بالعالم الخارجي في وجهه نظر صدرالمتالهين. نقوم في هذه المقاله به ايضاح كيفيه امكان معرفه العالم الحارجي في فلسفتي ابن سينا و صدرالمتالهين و نقارن بين اسسها.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
آيين حكمت
عنوان نشريه :
آيين حكمت
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت