شماره ركورد :
714849
عنوان مقاله :
دموكراسي و اخلاق ليبرالي
عنوان فرعي :
Democracy and Liberal Morality
پديد آورندگان :
وحيدي منش ، حمزه علي نويسنده استاديار موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 12
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
103
تا صفحه :
126
كليدواژه :
عقلانيت ليبرالي و ليبرال دموكراسي , liberal rationality and liberal democracy , morality , اخلاق , democracy , دموكراسي
چكيده فارسي :
دموكراسي داعيه دار مردم داري و ضديت با استبداد در چارچوب اضلاع سه گانه «قانون گرايي»، «مشاركت سياسي» و «نظارت پذيري» است. ولي هدف ياد شده با تكيه صرف بر اين اضلاع، دور از دسترس به نظر مي رسد. صفحات تاريخ اقدامات سياه پرشماري از دموكراسي ها را به ثبت رسانده است. آنچه موجب شده دموكراسي با ظاهري انساني به فرجامي چنين غيرانساني گرفتار شود، ضعف و يا به عبارت ديگر، فقدان ضلع چهارمي به نام «اخلاق» بوده است. واقعيت اين است كه دموكراسي با موجودي به نام انسان سروكار دارد كه در عين بهره مندي از قوّه خرد، سودجو، خودخواه و استخدام گر است. افتادن قدرت به دست چنين موجودي از هر طريقي، او را به سمت طغيان و زير پا نهادن هر محدوديتي، از جمله قواعد محدود كننده دموكراسي سوق مي دهد. آنچه موجب مي شود انساني با اين خصوصيات، به تكاليف صادره شده از سوي دموكراسي، كه نوعاً همسنخ قواعد اخلاقي هستند، گردن نهد، اين است كه دموكراسي در يك بستر عقلاني و منطقي موجّه ساز اخلاق كشت شود. تنها در چنين صورتي است كه انسان سودجو التزام به قواعد دموكراسي را منطقي خواهد يافت و به محدوديت هاي آن سر خواهد سپرد. اما واقعيت نه چندان آشكاري كه وجود دارد، اين است كه بسياري از مكاتب مدعي دموكراسي، از فراهم ساختن چنين بستري براي دموكراسي عاجز مانده اند و ادعاهاي دموكراسي خواهانه آنها در واقعيات اجتماعي مجال بروز پيدا نمي كند. مقاله پيش رو مسيله ياد شده را در خصوص ليبراليسم، به عنوان بزرگ منادي دموكراسي، بررسي كرده است. نتيجه به دست آمده نامناسب بودن عقلانيت ليبرالي براي كشت و باروري دموكراسي را نشان مي دهد. در واقع، ليبراليسم با ترتيب دادن عقلانيت مبتني بر اومانيسم، فردگرايي، سكولاريسم و سودگرايي در وهله اول، قواعد اخلاقي را بي اعتبار ساخته، و سپس التزام به قواعد دموكراسي را جز در مواقعي كه براي فرد سودي در ميان باشد، غيرمعقول نشان داده است.
چكيده لاتين :
Democracy calls for tact and diplomacy and rejection of despotism whitin the framework of a triple side; legalism, political participation and supervision. The mentioned goal, based merely the on the triple side, seems far-reaching. The pages of history reveal the black record of democracy. Weakness or, in other words lack of, the fourth side, i.e morality, has made democracy, which apparently has a human nature, devoid of the sense of humanity. The fact is that democracy is proposed by man whose aim is to profit by othersʹ intellectual ability and who acts as a profiteer, and as a selfish and exploitative creature. The attempts made by this creature to take power leads to outburst and contravention of all limitations including the rules of democracy. What makes man approve the characteristics which by democracy enjoys and which somehow correspond to ethical rules is that democracy has developed in as a logical and justifiable ground. But the little-known fact is that most of the schools democracy which advocate are unable to provide such ground for democracy and their claims about democracy-seeking have no signs in social realities. The present paper investigates the mentioned issue by concentrating on liberalism as the great advocate of democracy. The research result shows that liberal rationality cannot contribute to the cultivation and fertility of democracy. In fact, liberalism renders ethical rules invalid by ordering rationality according to humanism, individualism, secularism and profit-seeking and then shows that observing democracy rules only at the times when they are of benefit to man is not reasonable.
چكيده عربي :
تدّعي الديمقراطيه انّها حامله لوا حمايه الشعب وانّها تناهض الاستبداد في اطار ثلاثه اُطر اساسيه، هي النزعه القانونيه والمشاركه السياسيه وتقبّل الاشراف، ولكن يبدو انّ الهدف المذكور لا يمكن تحقيقه فيما لو اعتمد علي هذه الاُطر الثلاثه فحسب، وقد شهد التاريخ صفحات سودا علي هذا الصعيد، حيث قام دعاه الديمقراطيه بارتكاب اعمال شنيعه لا حصر لها، والامر الذي جعل من الديمقراطيه التي تتلبّس بظاهر انساني وان تصل الي هذه العاقبه غير الانسانيه، هو ضعف الاطار الرابع المفقود فيها، الا وهو الاخلاق، وبالاحري فقدانه من الاساس. الحقيقه انّ الديمقراطيه تتعامل مع كاين اسمه (الانسان)، وهو يمتلك قوّه التعقّل ويبحث عن النفع وله نزعه ذاتيه ويرغب بتسخير الاشيا لصالحه، لذا فانّ خضوع السلطه الي هكذا كاين بايّه وسيله كانت ستقوده الي الطغيان وعدم الاكتراث بايّه قيودٍ، وبما في ذلك القواعد التي تحدّد نطاق الديمقراطيه. الامر الذي يجعل الانسان المتّصف بهذه الخصوصيات يذعن للتكاليف التي تقرّرها الديمقراطيه والتي هي نوعاً ما تتطابق مع القواعد الاخلاقيه، هو انّ الديمقراطيه تغرس في اساس عقلاني ومنطقي يبرّر الاخلاق؛ وفي هذه الحاله فقط يجد الانسان الباحث عن الربح انّ الالتزام بالقواعد المنطقيه للديمقراطيه يعدّ امراً منطقياً، وبالتالي سيذعن للاُطر التي تحدّدها، الا انّ الحقيقه التي هي غير واضحهٍ الي حدٍّ بعيدٍ هي انّ الكثير من المدارس الفكريه التي تدّعي هذه الرويه المعاصره تعجز عن توفير ارضيهٍ لها، ومزاعمها في رغبه تحقيقها لا تتجلّي الي ارض الواقع الاجتماعي. يتطرّق الباحث في هذه المقاله الي بيان الموضوع علي صعيد الليبراليه بصفتها اكبر منادٍ للديمقراطيه، والنتايج التي تمّ التوصّل اليها تدلّ علي عدم فايده العقلانيه الليبراليه لغرس الديمقراطيه وتنميتها، والحقيقه انّ الليبراليه في الوهله الاولي قد نقضت القواعد الاخلاقيه وجرّدتها من قيمتها وبالتالي جعلت الالتزام بقواعد الديمقراطيه جز اً من الحالات التي ينتفع منها الانسان، كما انّها اعتبرت هذه القواعد غير معقولهٍ، وذلك من خلال طرح العقلانيه المرتكزه الي النزعه الانسانيه والفرديه والعلمانيه والنفعيه.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
عنوان نشريه :
معرفت سياسي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 12 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت