عنوان مقاله :
تحليل برهان تجربه ديني به روايت ماوردس
عنوان فرعي :
Analysis of religious Experience as formulated by Maverdos
پديد آورندگان :
شيرواني، علي نويسنده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه Shirwani, Ali
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 14
كليدواژه :
فلسفه دين , ماوردس , تجربه ديني , معرفتشناسي , برهان وجود خدا , برهان تجربه ديني
چكيده فارسي :
طرح بحث تجربه ديني در آغاز قرن نوزدهم به وسيله شلاير ماخر در فلسفه دين با رويكردي رمانتيستي براي توجه دادن به ارتباط دين با عواطف و جستجوي حقيقت آن در كانون احساسات (تجربههاي) ديني صورت گرفت. اما تجربه ديني در قرن بيستم، بهويژه در نيمه دوم آن، نزد فيلسوفان دين كه داراي رويكرد تحليلي بودند توسعه مفهومي يافت و بيشتر از جنبه معرفتشناختي و سنجش توان اثباتي آن براي توجيه، تاييد يا اثبات معقوليت باورهاي ديني مطمحنظر قرار گرفت. برخي توان اثباتي آن را نفي و برخي، از جمله ماوردس، آن را پذيرفتهاند و كوشيدهاند از اين طريق مبنايي براي باور به وجود خدا فراهم آورند. حاصل اين تلاشها تقريرهاي گوناگوني از برهان تجربه ديني است.
در اين مقاله، تقرير ماوردس از اين برهان كه حاوي نكات دقيق و قابل توجهي است مورد بررسي قرار گرفته و به تفاوت آن با تقرير آلستون و پلنتينگا و نيز به جايگاه برهان تجربه ديني در انديشه اسلامي و علل كمتوجهي ايشان به آن اشاره شده است. نقد ديدگاه چيزم درباره محركهاي مناسب حواس، طرح توازن دادهاي كلي و جزيي، نقش حكم در تعيين هويت تجربه، و اينكه مستقيم و غير مستقيم بودن تجربه امري روانشناختي است از جمله نكات مهمي است كه در تقرير ماوردس مورد توجه قرار گرفته است.
چكيده لاتين :
religious experience was brought to fore in philosophy of religion with a romantist approach at the beginning of 19th century by Schleiermacher with the aim of drawing attention to the relation between religion and emotions and search of its core in depth of religious feelings (experiences and moments). In twentieth century esp. in the second half of it, however, Religious experience is conceptually developed by analytic philosophers and was epistemologically interesting and more due to the role it can play in supporting and justifying the rationality of religious beliefs. Some thinkers have rejected its demonstrative force, and others including Maverdos have taken affirmative stance and in this way tried to make a foundation for faith in God. The result of such endeavors is the argument from religious experience.
The present article is an attempt to study statement of the argument by Maverdos which contains interesting and precise points with reference to other versions of the argument including Alstonʹs and Plantingaʹs, shedding light on the status of the argument in Islamic thought and the reason why it has been neglected. Critique on Chisholmʹs view on proper stimuli of senses, the plan of universal and partial data balance, role of judgment in determining the nature of experience and finally the problem of directness or otherwise is a psychological problem are among important matters discussed by Maverdos.
چكيده عربي :
لقد طرح شلايرماخر برهان التجربه الدينيه في بدايات القرن 19 و عن منطلق رومانسي و بهدف التركيز علي علاقه الدين بالعواطف البشريه و البحث عن حقيقه الدين في العواطف الدينيه. لكن هذا المفهوم اتسع عند فلاسفه القرن العشرين و خاصه في النصف الاخير منه و حاولوا استخدامه من حيث المعرفيه و ايضا في مجال التوجيه، والتاييد و اثبات معقوليه العقايد الدينيه.
فقد خالف البعض علي قدرات البرهان في مجال الاثبات و وافق عليها بعض الآخر ك«ماوردز» و حاولوا استخدامه كمنطلق للعقيده الالهيه مما ادي الي تقارير مختلفه من برهان التجربه الدينيه.
تدرس المقاله هذه تقرير ماوردز من هذا البرهان والذي يحتوي علي نقاط دقيقه و تشير ايضا الي فوارقه مع تقرير آلستون و بلانتينجا، كما تشير الي دلايل عدم التفات المسلمين لهذا البرهان.
و مما يحتوي عليه تقرير ماوردز : نقد تقرير« جيزوم» حول محركات المتلايمه مع الحواس،توازن معطيات الكليه و الجزييه، دور الحكم في تعيين هويه التجربه، و كون البرهان امراً نفسيه بطريق مباشر او غير مباشر.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 14 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان