بررسي ارتباط سبك‏هاي تنظيم شناختي هيجان با تكانشگري و اختلال شخصيت مرزي در دانشجويان

Study of relation of cognitive emotion regulation styles with impulsivity and borderline personality disorder among university students

مقدمه: تنظيم شناختي هيجان نقش برجسته اي در كنترل اختلالات رواني دارد. هدف مطالعه حاضر بررسي رابطه سبكهاي تنظيم شناختي هيجان با صفات مرزي و رفتارهاي تكانشي دانشجويان بود. مواد و روش ها: نمونه آماري اين تحقيق شامل 200 نفر از دانشجويان دانشگاه پيام نور بودند. براي جمع آوري داده‌ها از پرسشنامه‌هاي صفات مرزي، رفتارهاي تكانشي بارت و تنظيم شناختي هيجان استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه مورد تحليل قرار گرفتند. بحث و نتيجه گيري: آموزش راهبردهاي موثر تنظيم شناختي هيجان بهتر است به عنوان بخشي از مداخله در درمان رفتارهاي تكانشي و اختلال شخصيت مرزي مورد نظر قرار گرفته شود. يافته ها: بين متغير اختلال شخصيت مرزي با سبك هاي سرزنش خود، نشخوار فكري، فاجعه آميز بودن، سرزنش ديگران تنظيم شناختي هيجان رابطه مثبت، ولي با سبك هاي پذيرش و ارزيابي مجدد مثبت رابطه منفي وجود داشت (5 0/0 > P). بين متغير تكانشگري با سبك هاي سرزنش خود، نشخوار فكري، فاجعه آميز بودن، سرزنش ديگران تنظيم شناختي هيجان رابطه مثبت، ولي با سبك هاي پذيرش و ارزيابي مجدد مثبت ارتباط منفي وجود داشت (5 0/0 > P). نتايج ضريب همبستگي چند متغيري به روش Enter نشان داد كه سبكهاي تنظيم شناختي هيجان در تبيين متغير اختلال شخصيت مرزي (646/0 ) و تكانشگري (645/0 ) سهم دارند.

Background : Cognitive emotion regulation plays an immense role to control mental disorders. The aim of this research was to study the relationship between cognitive emotion regulation styles and impulsivity and students, borderline personality disorders. Materials and Methods: Statistical samples of this study included 200 students of Pyam-e-Noor university. Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), Barrat Impulsivity Scale (BIS) and Borderline Personality Scale (STB) have been used for data collection. The data was analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. Results: Between variable of borderline personality disorder, and styles self-blame, rumination, catastrophizing and blaming others there was a positive correlation, but a negative relationship with acceptance, positive refocusing and positive reappraisal styles was observed (p > 0.05). There was a positive relationship between variable of impulsivity with styles of self-blame, rumination, catastrophizing and blaming others, but had a negative relationship with acceptance, positive refocusing and positive reappraisal styles (p > 0.05). The results of multi-variable correlation coefficient with Enter method indicated that cognitive emotion regulation styles play a role in explaining borderline personality disorder (R2= 0.646) and impulsivity (R2= 0.645). Conclusion: Training the effective strategies of cognitive emotion regulation should be considered as a part of the intervention in the treatment of impulsivity and borderline personality disorder.