شماره ركورد :
716216
عنوان مقاله :
شق القمر در ترازو
عنوان فرعي :
Split of the Moon Put into Balance of Criticism
پديد آورندگان :
بهرامي، محمد نويسنده استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي Bahr?m?, Mu?ammad
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 92
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
31
از صفحه :
9
تا صفحه :
39
كليدواژه :
‌ معجزه , شق القمر , روايات , ‌ قيامت
چكيده فارسي :
شق القمر به عنوان یكی از معجزات پیامبر معرفی شده است. این معجزه به آیه شریفه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ» و مجموعه‌ای از روایات شیعه و اهل سنت مستند شده است. آیه شریفه به چندین گونه فهم شده است كه یكی ناظر بودن آیه شریفه به شق القمر درعصر پیامبر است و دومی ناظر بودن به شق القمر در آینده و ... مستندات روایی شق القمر نیز از چندین جهت محل تامل است كه ضعف دلالی، سندی، محتوایی و ... تنها برخی از نشانه‌های بی اعتباری این روایات است. پژوهش پیش رو به روش كتاب خانه‌ای و با بررسی و تحلیل مستندات شكافتن ماه به سامان رسیده و نتیجه آن اثبات عدم دلالت مستندات شق القمر است.
چكيده لاتين :
Split of the moon (shaqq al-qamar) is introduced as one of the Prophet’s miracles. This miracle is supported by evidences from the noble verse of the Qur’ān ﴾The Hour has drawn near and the moon is split.﴿ [Q. 54:1], and a collection of the Shī‘a and Sunnī traditions. This noble verse has been understood in several ways, of which, one concerns the split of the moon in the time of the Prophet and the second concerns the split of the moon in the future. The narrational evidences of the split of the moon is thought-provoking from several perspectives, of which, weakness of evidences, chain of transmission, and content are only a few indications of the invalidity of these traditions. The present article is arranged in a library method and with a survey and analysis of the evidences concerning the split of the moon and its conclusion is proving the insignificance of its evidences.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
علوم قرآن و حديث
عنوان نشريه :
علوم قرآن و حديث
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 92 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت