عنوان مقاله :
سير تحولات فرارشته آيندهپژوهي: مطالعه موردي آمريكا
عنوان فرعي :
The Evolutions of the Transdisciplinary of Futures Studies: Case Study of America
پديد آورندگان :
بهروزي لك، غلامرضا نويسنده , , جليلوند، محمدرضا نويسنده دانشگاه علوم پزشكي خراسان شمالي Jalilvand , M
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 25
كليدواژه :
سير تحولات آيندهپژوهي , جنگ سرد , پارادايم , جنگ جهاني دوم , فرارشته
چكيده فارسي :
بحث از روش شناخت پديدههاي طبيعي، انساني و اجتماعي همواره يكي از مجادلهبرانگيزترين مباحث در ميان دانشمندان علوم مختلف بوده است. پارادايمهاي روششناسانه متفاوت هركدام براساس مباني هستيشناسي و معرفتشناسي متفاوت بدين مساله پرداختهاند. پارادايم اثباتگرايي (پوزيتيويستم)، به جهان يگانه مستقل از ذهن باور دارد، در نتيجه علم را واحد ميداند، بر همين اساس روشهاي علوم طبيعي را بر علوم انساني و اجتماعي تحميل مينمايد. در مقابل پارادايم معناكاوي (هرمنوتيك) جهان انساني را از جهان طبيعي متفاوت ميداند، از اين رو روش علوم انساني (تاويل) و علوم طبيعي (تبيين) را از هم متمايز ميسازد اما از نيمه دوم قرن بيستم پارادايم ديگري با عنوان «واقعگرايي انتقادي» شكل گرفته است كه بيشتر با تحقيقات روي باسكار پيوند خورده است. اين پارادايم تلاش دارد با فرا رفتن از دوگانه انگاري روشي و بهرهگيري از هستيشناسي پوزيتيويستي و شناختشناسي هرمنوتيكي به رويكردي ميانرشتهاي در باب شناخت دست يابد. بر اين اساس، مقاله حاضر اين پرسشها را طرح مينمايد كه آيا واقعگرايي انتقادي را ميتوان بهمثابه روششناسي ميانرشتهاي تلقي نمود؟ آيا اين پارادايم ميتواند دانش ميانرشتهاي توليد كند؟ در نگاه نخست پاسخ اين مقاله بدين پرسش مثبت است. از اين رو، مقاله حاضر با بهره از روش اصل موضوعي تلاش ميكند تا قابليت مفروضات و گزارههاي واقعگرايي انتقادي به عنوان روشي ميانرشتهاي - بهويژه در حوزه علوم انساني و اجتماعي - را نشان دهد. مهمترين استدلال نوشتار حاضر اين است؛ مباني هستيشناسي و معرفتشناسي چندلايه در پارادايم واقعگرايي انتقادي، نهايتاً به روششناسي چندلايه ختم ميگردد كه سنگ بناي توليد دانش ميانرشتهاي ميباشد. مهمترين يافته مقاله حاضر بدين قرار است: گزارههاي پارادايم روشي واقعگرايي انتقادي نه تنها زمينه دانش ميانرشتهاي را فراهم ميآورد بلكه به همان قوت گزارههاي پارادايمهاي روشي اثباتگرايي و هرمنوتيك است؛ بدين معنا كه اين گزارهها داراي سازگاري، استقلال و تماميت هستند.
چكيده لاتين :
The debate of method of recognition in humanities, social and nature science is one of the apprehensions of Scientists in Wisdom Domain –especially in the modern world. This apprehension, before all things was of appearing in the paradigm of methodoligical between the advocates of the paradigms of positivism with having a share of the natural science. They used to values of naturalism in social and human studies. Additionally, testing and observation and repetition are present as the main terms of recognition. In front, the difference between human studies and natural science is important for the advocates of hermeneutic paradigm. Also, they speak about the methodology of interpretation (understanding) of human and social phenomenon. But, in the second half of 20th century another paradigms was established as the Critical realism. This paradigm is tried to parther from the methodoloigcal binary and has a share from the recognition of ontological positivism and epistemological hermeneutics attain to a procedure of interdisciplinary about recognition. So, on the basis of this subject, this article mentioned this question that: would the critical realism receive as the methodology in interdisciplinary? Method of the Article is postulate. This article reasoned that multilayer ontology and epistemology redounded to multilayer methodology that could build up the knowledge of interdisciplinary.
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 25 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان