تحليل آثار تغييرات اجتماعي در زندگي روستاييان بر الگوي مسكن روستايي (مطالعه موردي: شهرستان بينالود)

(Analysis of Social Change Impacts on the Pattern of Rural Housing (Case Study: Binalood County

هدف: در سال هاي اخير، مسكن روستايي از تغييرات و دگرگوني‌هاي وسيعي برخوردار بوده است و در اين مقاله تلاش شده است تا تاثير تغييرات اجتماعي در زندگي روستاييان بر الگوي مسكن روستايي بررسي شود. روش: روش تحقيق در اين مطالعه، ازنظر هدف، كاربردي و ازحيث روش، توصيفي- تحليلي و همبستگي است كه بخش عمده‌اي از داده‌هاي آن براساس مطالعات ميداني و با روش نمونه‌گيري (كوكران) از سطح 232 خانوار نمونه منطقه جمع‌آوري شده است. يافته‌ها: براساس نتايج به دست آمده از آزمون‌هاي همبستگي تيپ پيرسون، يافته‌هاي مطالعه نشان مي‌دهد ارتباط معنا‌دار و نسبتاً قوي با ضريب 427/0 بين عوامل تغييرات اجتماعي و الگوي مسكن روستايي وجود دارد؛ به طوري كه شاخص‌هاي تغييرات اجتماعي حدود 4/35% از تغييرات متغير وابسته را تبيين مي‌نمايد. رواج فرهنگ مصرف‌گرايي، به تنهايي 7/42% بر تغييرات در الگوي مسكن روستايي را توجيه مي‌ كند و بيشترين تاثير را در تحليل مسير بر روي شاخص‌هاي كيفيت مسكن و پلان معماري با ضرايب 45/0 و 42/0 برجاي گذاشته است. در توزيع فضايي، بين تغييرات اجتماعي و الگوي مسكن در شش روستا، همبستگي مستقيم و نسبتاً كاملي وجود دارد. محدوديت‌ها: دست‌يابي به اطلاعات الگوي مسكن روستايي از چالش‌هاي پژوهش حاضر محسوب مي‌شود. راهكارهاي عملي: با توجه به يافته‌ها، راهكارهايي شامل توجه به تعاملات و همبستگي اجتماعي روستاييان در ساخت مساكن جديد، تكيه بر هويت فرهنگ بومي و قومي منطقه، كاهش وابستگي به شهرها در ساخت مساكن روستايي و غيره پيشنهاد شده است. اصالت/ ارزش: پژوهش حاضر از اين نظر حايز اهميت است كه مي توان با شناسايي آثار تغييرات ناشي از نفوذ و هجوم تكنولوژي، فرهنگ و سيماي شهري بر الگوي مسكن روستايي، نسبت به كنترل اين فرايند و حفظ الگوي معماري سنتي متناسب با نيازهاي زندگي امروزي اقدام نمود.

Purpose: In recent years, rural housing has gone through huge changes. This paper will attempt to investigate the effect of social changes in the lives of villagers on rural housing patterns. Methodology: This study is an applied research and it used descriptive - analytic method for analysis, the major part of data collection was based on field studies and sampling (Cochran). The population from which the participants were selected for this study included 232 households. Finding: Findings according to the results of Pearson correlation tests indicated that there existed a significant and fairly strong relation (0.427) between social change index and rural housing pattern. The social changes indicator would determine 35.4% of the variability in rural housing pattern. Prevalence of consumerism tendency solely would justify 42.7% changes in rural housing pattern. In Route analysis, this index had the greatest impact on the factors of housing quality and architectural plans with the coefficients of 0.45 and 0.42. In spatial distribution, there is a direct correlation between social changes and rural housing pattern in six villages. Research limitation: One of the main challenges in this study is to access the information of rural housing pattern. Practical implications: Regarding the findings, strategies such as paying attention to interaction and social solidarity of rural inhabitants in construction, relying on local and ethnic culture in the region, reducing dependence of cities in rural housing, and so on, have been proposed. Original/value: The importance of this research is to recognize the impacts of changes on rural housing pattern due to technology invasion and the influence of urban culture, so that actions could be done to control this process and retain the traditional architectural pattern which suits the needs of contemporary life.