عنوان مقاله :
الگوي غذايي غالب زنان بزرگسال شهر بوشهر و رابطه آن با چاقي عمومي و چاقي شكمي
عنوان فرعي :
Major dietary pattern and association with between obesity and central obesity in adult women of Bushehr city
پديد آورندگان :
شانشين، محبوبه نويسنده معاونت غذا و دارو، دانشگاه علوم پزشكي تهران Shaneshin, Mahbube , نظري، فريده نويسنده معاونت بهداشتي، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني بوشهر Nazari, Faride
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 0
كليدواژه :
تحليل عاملي , زنان , چاقي عمومي , الگوهاي غذايي , چاقي شكمي
چكيده فارسي :
زمينه: تجزيه و تحليل الگوي غذايي بهعنوان يك روش جايگزين و مكمل در بررسي رابطه بين رژيم غذايي و خطر ابتلا به بيماريهاي مزمن بهكار مي رود. هدف اين مطالعه، تعيين الگوهاي غذايي غالب و چاقي عمومي و شكمي در زنان بزرگسال ساكن شهر بوشهر بود.
مواد و روشها: در اين مطالعه مقطعي، 362 زن 50-20 ساله ساكن شهر بوشهر انتخاب شدند. دريافتهاي غذايي در يك سال گذشته با پرسشنامه نيمه كمي حاوي 133 آيتم بسامد خوراك گردآوري شد. آيتمهاي غذايي به 38 گروه طبقهبندي شدند. بهعلاوه شاخصهاي اقتصادي- اجتماعي و تنسنجي با استفاده از پرسشنامه جمعآوري شد. وزن و قد و دور كمر طبق دستورالعملهاي استاندارد اندازهگيري و نمايه توده بدن (BMI) محاسبه شد. چاقي عمومي بهصورت نمايه توده بدني بيشتر يا مساوي 30 كيلوگرم بر متر مربع و چاقي شكمي بهصورت دور كمر بيشتر يا مساوي 88 سانتيمتر تعريف شد. روش تحليل عاملي و ANOVA مورد استفاده قرار گرفت.
يافتهها: ميانگين سن و شاخص توده بدني افراد بهترتيب 2±31 سال و 3/4±4/24 كيلوگرم بر متر مربع بود. 14 درصد زنان مورد بررسي چاقي عمومي و 40 درصد چاقي شكمي داشتند. دو الگوي غذايي غالب شامل الگوي غذايي سالم و الگوي غذايي ناسالم شناسايي شدند. افرادي كه در بالاترين چارك الگوي غذايي ناسالم قرار داشتند، بهطور معنيداري درصد بيشتري براي ابتلا به چاقي عمومي (6/23 در مقابل 9/7، 05/0 > P) داشتند و افرادي كه در بالاترين چارك الگوي غذايي سالم قرار داشتند، احتمال كمتري براي ابتلا به چاقي عمومي (2/20 در مقابل 7/6، 01/0 > P) داشتند.
نتيجهگيري: الگوهاي غذايي غالب زنان بوشهر با چاقي عمومي مرتبط بود. انجام مطالعات آيندهنگر براي تاييد اين يافتهها ضروري است.
چكيده لاتين :
Background: Dietary pattern analysis has emerged as an alternative and complementary approach to examine the relationship between diet and the risk of chronic diseases.The aim of this study is to determine the association between major dietary patterns and general and central obesity among adult women living in Bushehr city.
Materials and Methods: A cross-sectional study was conducted in Bushehr, with 362 women aged 20-50 years. Dietary intake in the previous year was assessed by a semi-quantitative 133-item food frequency questionnaire. The food items were classified into 38 food groups. In addition, social-demography and anthropometric data were gathered using questionnaires. Weight, height and waist circumstance (WC) were measured with standard methods and Body Mass Index (BMI) was calculated. General obesity was defined as BMI ? 30 kg/m2 and central obesity as WC ? 88 cm. Factor analysis and ANOVA were used for data analysis.
Results: Mean age and BMI was 31 years and 24.4, respectively. 14% of the subjects had generally obese and 40% centrally obese.Two major dietary patterns were extracted: "Healthy" and "Unhealthy" dietary pattern. Individuals in the highest quartile of the unhealthy dietary pattern score were more likely to be generally obese (23.6 vs 7.9; p < 0.05); whereas, those in the upper quartile of healthy dietary pattern were less likely to be generally obese (6.7 vs 20.2; p < 0.01).
Conclusion: Major dietary patterns of Bushehrian women had a significant association with general obesity. Suggesting that further prospective researches to confirm such associations.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان