جايگاه اخلاق درقرن 21

هر كس انسان مي سازد ؛ انديشه مي پرورد ؛ و ره مي نمايد ، و جهل مي زدايد بزرگ آموزگاري است . پيامبر اسلام « ص» ميفرمايد : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » «بر انگيخته شدم تا خوبي هاي اخلاق را در انسان ها به كمال برسانم ». اخلاق عبارت است از بازگشت انسان به باز يافتن خود اصيل و خود واقعي خويش . اخلاق و احساس اخلاقي دروازه اي است براي آن كه انسان روح خود را بشناسد و با شناخت روح مجرد ، از عالم غيب و ملكوت آگاه شود ، چون انسان ريشه در عالم غيب دارد و نفخه اي الهي و ملكوتي است پس ريشه احساسات اخلاقي از آن پيدا مي شود . « مفهوم اخلاق » عبارت است از صورت دروني و چهره ي باطني انسان . « موضوع علم اخلاق » چون در علم اخلاق بحث از روان و جان به ما هو انسان مي شود ( چه صفاتي و ملكاتي آن را زيبا و چه صفاتي زشت مي كند ) پس موضوع اين علم ، روان و جان انسان است . همان گونه كه موضوع علم پزشكي ، بدن و جسم است و شرافت هر علمي از موضوع آن فهميده مي شود . هدف علم اخلاق ، شناخت فضيلت ها و چگونگي به كار گيري آن ها در جهت شناخت پليدي ها ، به منظور پاك كردن نفس از آن ها ست . اعمال اخلاقي و ارزش هاي اخلاقي از جامعه اي تا جامعه اي و از شخصي تا شخص ديگر ، تفاوت هاي بسيار دارد . در واقع مفاهيم اخلاقي به همراه با تغيير در حيات اجتماعي تغيير مي كنند . پژوهش هاي فلسفي نيز در تغيير مفاهيم اخلاقي نقش دارند. در عصر حاضر ، با وجود پيشرفت علوم و تكنولوژي ، فقدان نظام ارزشمند اخلاقي ، موجب بحران معنويت و هويتي شده ، و مفاسد اخلاقي و نابهنجار هاي رفتاري فراواني را به ارمغان آورده است. در حالي كه دين ( اسلام ) هويت اجتماعي بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است كه اگر قواعد اخلاقي و معنوي به عنوان حقوق حيات روحي در انسان تثبيت شود ، حقوق مادي او نيز به نحو مطلوبي حفظ خواهد شد . يافته هاي پژوهش حاضر اين است كه جوامع بشري با پيشرفت علم و تكنولوژي ، راه به سعادت نبرده ، بلكه با تنزل معنويت و ديانت ، سبب گرفتاري و سردرگمي ، و جنگ و بدبختي مردمان جامعه نيز شده است . تنها راه رستگاري و سعادت انسان امروز ، بازگشت به دامن دين واتصاف به اخلاق پسنديده و تزكيه نفس از رذايل اخلاقي است . همان گونه كه اكنون بسياري از متفكران و فيلسوفان غرب خود بدين نتيجه رسيده اند . حفظ كيان خانواده و عواطف انساني با نوع ارزش هاي اخلاقي مرتبط مي باشد .تعادل قواي بشري ( حفظ استعداد هاي بدني و رواني )و برقراري روابط صحيح انساني در جوامع ، به يك نظام اخلاقي ارزشمند نيازمند است . جنگ ها و خطراتي كه امروزه جان ميليارد ها انسان را تهديد مي كند ، با عدم توجه به معيار هاي معنوي و اخلاقي مطابق با فطرت بشر ، در ارتباطي تنگاتنگ و مستقيم مي باشد .در اصل مقاله ديدگاه ها با روش نقلي وتوصيفي بررسي اجمالي شده ودرپايان ازمباحث نتيجه گيري شده است .