عنوان مقاله :
Scientific Essentialism from Kripke to Ellis
عنوان فرعي :
ذاتيگرايي علمي از كريپكي تا اِليس
پديد آورندگان :
معيرزاده، مريم نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات , , اكرمي، موسي نويسنده دانشيار گروه فلسفه ي علم، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران Akrami, Musa
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 15
كليدواژه :
ذاتيگرايي علمي , نوع طبيعي , ويژگيهاي گرايشي , Possible Worlds , Dispositional Properties , essentialism , Scientific Essentialism , ذاتيگرايي , Natural Kind , جهانهاي ممكن
چكيده فارسي :
ذاتيگرايي(Essentialism) نظريهاي متافيزيكي است كه ريشه در سنت پربار ارسطو دارد. در اين نظريه برخي ويژگيها، هويت يك شي را تعيين ميكنند. قايلان به چنين ديدگاهي، هر شي را داراي ذات مختص به خود ميدانند. نفي امكان شناخت ذات اشيا ، نقدي است كه بر نظريه ي ذاتيگرايي ارسطو وارد شده است. اين انكار به ويژه در آموزههاي پوزيتيويسم منطقي با رد مابعدالطبيعه به اوج خود رسيد. علاوه بر متن دستآوردهاي دكارت، لايبنيتس، نيوتن، لاك، هيوم، و بحثهاي معناشناختي كريپكي و پاتنم، رويكرد نويني از ذاتيگرايي در چهر ه ي علمي آن مطرح گرديد. اِليس با ارايه ي متافيريكي نوين به اين ذاتيگرايي كمك كرد. اين ذاتيگرايي با طرح نوع طبيعي در چارچوب مابعدالطبيعه علم، غناي درخور توجهي يافت و انواع طبيعي و ويژگيهاي ذاتي آنها از جايگاه خاصي در ذاتيگرايي علمي برخوردار شدند. بر هر دو جريان در پيوند با مسيله ي ارجاع، ارتباط ميان ويژگيهاي ميكروسكوپيك و ماكروسكوپيك و اين هماني نوع طبيعي و ساختار شيميايي نقدهايي وارد شده است. هدف اين مقاله، اين است كه ضمن طرح ذاتيگرايي و نوع طبيعي از منظر فيلسوفان علم نام برده، نشان داده شود كه كدام يك از ديدگاههاي فيلسوفان فوق، توان پاسخ گويي به نقدهاي موجود را دارد. پاسخ به نقدهاي موجود، اهميت توجه به واقعيت به جاي زبان را نشان ميدهد. دست آورد چنين ديدگاهي در مباحث مربوط به جهانهاي ممكن، تمايز ميان تحليل و معناشناسي ويژگي هاي گرايشي، ارجاع به آنها و چرايي عدم تحويل كلي ساختاري به غيرساختاري بازتاب مييابد.
چكيده لاتين :
Rooted in Aristotelian tradition, Scientific Essentialism is an important metaphysical theory. According to this theory, some properties determine the nature of a physical entity. The proponents of such a view hold that all physical entities have their own essences. Denying the possibility of knowing the essences of the entities, some philosophers have criticized Aristotle essentialism. This criticism came to the peak with the denial of metaphysics in Logical Positivism.
Essentialism was developed with a scientific appearance by philosophers such as; Kripke and Putnam. Introducing a new metaphysics, Ellis contributed in revival of essentialism. This metaphysics was enriched with the concept of natural kind, such that the natural kinds and their essential features reached an important place in scientific essentialism. Introducing scientific essentialism and natural kind thesis, this paper tries to show the capabilities of the philosopher’s views to defend the essentialism. The achievements of scientific essentialism are reflected in the topics such as; possible worlds, distinction between analysis and semantics of dispositional properties, the problem of referring to these properties, and the problem that why it is not possible to reduce the structural universal to nonstructural universal.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 15 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان