عنوان مقاله :
تاثير اخلاق عدالتمحور راولز، بر دانش سازمان و مديريت
عنوان فرعي :
The effect of Rawlʹʹs justice based ethics on management and organization science
پديد آورندگان :
عابدي جعفري، حسن نويسنده عضو هييت علمي انجمن بينالمللي رفتار سازماني Abedi Jaafari, Hassan , حسينزاده، امير نويسنده عضو هييت علمي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه hoseinzadeh, amir
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1392 شماره 4
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
اخلاق , عدالت , مديريت و سازمان
چكيده فارسي :
انديشه عدالت، در سال 1971م، از سوي جان راولز مطرح و با استقبال بسياري مواجه شد. اين رويكرد در حيطه اخلاق نيز وارد شده و انديشه عدالتگرايي اخلاقي را شكل داد. طبقهبنديهاي مختلفي براي عدالت سازماني عنوان شده است، ولي طبقهبندياي كه گرينبرگ (1993م) مطرح كرد، طرفداران بسياري يافت. گرينبرگ عدالت سازماني را در سه بخش عدالت توزيعي، عدالت رويهاي و عدالت تعاملي (شامل عدالت ميان فردي و عدالت اطلاعاتي) سازماندهي ميكند. رويكرد عدالتمحور بيش از جنبه اخلاقي، جنبه حقوقي دارد؛ چرا كه مفهوم عدالت بر الزام سازمان بر احقاق حق افراد تمركز دارد. با اين حال، از جنبه اخلاقي نيز بر سازمان تاثير نهاده است. براساس مطالعات انجام شده ارزشهاي اخلاقي سازمان، بر عدالتِ رويهاي و عدالتِ توزيعي تاثير ميگذارد، بهبود عدالت سازماني باعث افزايش تعهد سازماني شده و افزايش تعهد سازماني، باعث ارتقاي رفتار اخلاقي كاركنان ميشود.
چكيده لاتين :
The idea of justice was proposed by John Rawls in 1971 and was highly welcomed by the scholars. This approach has also entered the realm of ethics and formed the idea of moral justice. Several classifications have been proposed for organizational justice. However, the classification that Greenberg (1993) stated attracted many followers. Greenberg divided organizational justice in three categories: distributive justice, procedural justice and interactional justice. The justice based approach was found to be more legal rather than moral and that is because the concept of justice required the organization focuses on the rights of individuals. This approach has affected legal aspects of the organization. According to the studies, organizational moral values influence procedural justice and interactional justice, too. The improvement in organizational justice leads to the promotion of organizational commitment and the promotion of organizational commitment causes the growth of moral behavior.
چكيده عربي :
فكره العداله طُرحت في عام 1971 من قبل جون راولز ولقيت ترحيباً واسعاً. وقد دخلت هذه النزعه الي مجال الاخلاق ايضاً وادت الي ايجاد وصياغه فكره العداله الاخلاقيه. وقد طُرحت تصنيفات مختلفه للعداله التنظيميه، غير ان التصنيف الذي وضعه غرينبرغ في عام 1033 استقطب الكثير من الانصار. فقد قسّم غرينبرغ العداله التنظيميه الي ثلاثه اقسام وهي العداله في التوزيع، والعداله في السيره والاسلوب، والعداله في التعامل (وتشمل العداله بين الافراد والعداله في المعلومات). ان منهج محوريه العداله ينطوي علي جانب حقوقي اكثر منه جانب اخلاقي؛ وذلك لان مفهوم العداله يركّز علي الزام التنظيم باحقاق حقوق الافراد. ولكن مع ذلك يوثر علي التنظيم من حيث الجانب الاخلاقي ايضاً. واستناداً الي الدراسات التي اجريت في هذا المجال فان القيم الاخلاقيه للمنظمه توثر علي العداله في الاسلوب وعداله التوزيع. وتحسين عداله التنظيم يودي الي تعزيز الالتزام التنظيمي. وتعزيز الالتزام التنظيمي من شانه ان يودي الي الارتقا بمستوي السلوك الاخلاقي للعاملين.
عنوان نشريه :
اسلام و مديريت
عنوان نشريه :
اسلام و مديريت
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان