پديد آورندگان :
ژانوزوسكي، آلن نويسنده , , مولندا، مايكل نويسنده ,
چكيده فارسي :
كتاب حاضر، تعريف و شناخت جامعي از حوزه نظري و عملي شناختهشده با عنوان "فناوري تعليم و تربيت1" و يا "فناوري آموزش2" ارايه ميدهد. گرچه معاني ضمني دو واژه آموزش و تعليم و تربيت، اندكي با هم تفاوت دارند ولي تعريف نويسندگان كتاب حاضر، در برگيرنده هر دو اصطلاح ميباشد. هرچند ميتوان استدلال نمود كه هريك از اين دو واژه در برخي از جنبهها وسيعتر و جامعتر از ديگري است، اما مولفين كتاب حاضر در هنگام اشاره به اصطلاح "فناوري آموزشي" آن را در معنايي ويژه و گسترده مدنظر قرار ميدهند كه شامل انواع يادگيري اعم از يادگيري هدفمند و غيرهدفمند، معلم محور و يادگيرنده محور، و آموزشهاي رسمي و غيررسمي ميباشد.
كتاب حاضر برگرفته از تجربيات و دانشي است كه اعضاي انجمن ارتباطات و فناوري آموزشي، در طول فعاليت و مذاكراتشان با يكديگر بهدست آوردهاند. اغلب فصول، توسط اين اعضا نگاشته شده است و يا بهعنوان همكار در نوشتن آن مشاركت داشتهاند. تمام فصول توسط اعضاي متخصص و برجسته انجمن فناوري آموزشي، مورد ارزيابي و داوري قرار گرفته است. نظرات انتقادي و سازنده اين افراد در زمان نگارش و تجديد نظر كتاب طي سالهاي 2005 و 2006 سبب بهسازي كيفي كار شده است.
انجمن ارتباطات و فناوري آموزشي، اعضاي زيادي در سراسر جهان دارد و پژوهش در مورد كاربرد فناوري آموزشي در سراسر جهان در حال رشد و شكوفايي است. انتظار ميرود كه مطالب اين كتاب توسط گروه وسيعي از خوانندگان بهويژه آنهايي كه در مراحل ابتدايي مطالعه اين رشته هستند، مورد استفاده قرار گيرد. ادعاي ما آن است كه اين كتاب بر اساس تجربيات نويسندگان و برمبناي بررسي سير تحول تاريخي رشته فناوري آموزشي در كشور آمريكا به رشته تحرير درآمده است.
اين كتاب با تعريف فناوري آموزشي در فصل 1 آغاز ميشود. به دنبال آن هر يك از مفاهيم و اصطلاحات كليدي مندرج در اين تعريف به تفصيل در فصول بعدي 2 تا 9 تفسير ميشوند. فصل 10 زمينه تاريخي تعريف فوق را با مرور عناصر اصلي تعاريف قبلي انجمن ارتباطات و فناوري آموزشي دنبال ميكند. فصل 11 جايگاه ملاحظات اخلاقي را در اين حوزه بيان كرده و فصل 12 با بحث درباره پيامدهاي تعريف فوق براي برنامههاي علميدر رشته فناوري آموزشي به پايان ميرسد.
همانگونه كه در مورد تعاريف قبلي هم صادق است، تعريف حاضر از فناوري آموزشي ديدگاه فعلي و تفكر معاصر در اينباره را منعكس ميكند و سبب بحث درباره معاني متعدد فناوري آموزشي ميشود.
كتاب ترجمه شده حاضر، ضمن بررسي مفاهيم قبلي تكنولوژي آموزشي به ضرورت ارايه تعريفي جديد از اين حوزه ميپردازد. دليل اين امر بهويژه از آنجا ناشي ميشود كه در هزاره سوم بهدليل نقش محوري فناوريها در برقراري ارتباط بين دنياي كار و دانش، استفاده از آنها براي مقاصد آموزشي گسترش يافته است. استفاده روزافزون از اين فناوريها نه تنها چهره فيزيكي كلاسهاي درس را تغيير داده است. بلكه بر ماهيت و مفهوم ِيادگيري تاثير گذاشته و همزمان با آن نقش معلمان و دانشآموزان را تغيير داده است. بهطوري كه در حال حاضر فناوريها، فرصتهايي را براي تغيير و تبديل تجارب كلاسي دانشآموزان به تجاربي تعاملي، متقابل و مشاركتي فراهم كرده است. همزمان با ايجاد فرصتها، تهديدهايي از نظر عدم رعايت ارزشها و اخلاقيات در تهيه و توليد مواد آموزشي، نقض حقوق مولف به وجود آمده است كه در كتابهاي قبلي تكنولوژي آموزشي كمتر مورد توجه نويسندگان و مولفان محترم داخلي قرار گرفته است. در تعريف جديد ارايهشده از تكنولوژي آموزشي در اين كتاب، تيمي از متخصصان و صاحبنظران شناخته شده اين رشته ضمن بررسي نقش و تاثير تكنولوژي آموزشي بر پيشبرد فرايندهاي يادگيري، هر يك از مولفههاي مندرج، اين مفهوم را بهطور مفصل و به ترتيب در فصول متوالي كتاب مورد بحث و بررسي قرار دادهاند. لازم به ذكر است كه باتوجه به مصطلحبودن عنوان تكنولوژي آموزشي براي ناميدن رشته دانشگاهي مرتبط با مباحث اين كتاب، مترجمان براي نامگذاري كتاب نيز از همين واژه استفاده نمودهاند اما در درون متن كتاب در همه جا اصطلاح فناوري بهجاي واژه تكنولوژي بكار گرفته شده است.