اثربخشي مدل طراحي آموزشي 5E بر تفكر انتقادي دانشجويان در درس روان‌شناسي تربيتي

The Effect of the 5E Instructional Design Model on Students’ Critical Thinking in an Educational Psychology Course

مقدمه: گسترش تفكر انتقادي يكي از مهم‌ترين اهداف تعليم و تربيت در عصر فناوري است. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير مدل طراحي آموزشي5E بر تفكر انتقادي دانشجويان در درس روان شناسي تربيتي بود. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر، از نوع شبه‌آزمايشي است. جامعه آماري پژوهش را كليه دانشجويان كارشناسي دانشكده روان‌شناسي و علوم تربيتي دانشگاه خوارزمي در سال تحصيلي 91-90 (1123 نفر)، تشكيل مي‌دادند. روش نمونه‌گيري از نوع نمونه‌گيري در دسترس بود. حجم نمونه، 36 نفر و در هر گروه 18 بود. ابزار گردآوري داده‌ها، آزمون تفكر انتقادي كاليفرنيا فرم ب بود كه پايايي آن با محاسبه از روش كودر-ريچاردسون، 68/0 به‌دست آمد و روايي آن توسط متخصصان تاييد گرديد. پرسش‌نامه كاليفرنيا فرم ب، به‌عنوان پيش‌آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمايش به‌مدت 7 هفته با مدل طراحي آموزشي5E و گروه كنترل در همان مدت با روش سخنراني آموزش ديدند. سپس آزمون تفكر انتقادي براي دو گروه اجرا شد و داده‌ها با استفاده از آزمون تحليل كوواريانس به كمك نرم‌افزار SPSS نسخه 19، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج: نتايج نشان داد ميزان تفكر انتقادي گروهي كه با مدل طراحي آموزشي5E آموزش ديدند نسبت به گروهي كه با روش سنتي آموزش ديدند، بيشتر بود (001/0 > P). همچنين مهارت‌هاي تحليل، استنباط، ارزشيابي، استدلال استقرايي و استدلال قياسي در گروه مدل طراحي آموزشي5E ، به‌طور معناداري بيشتر از گروه گواه بوده است. نتيجه‌گيري: در مجموع، مي‌توان نتيجه گرفت كه مدل‌هاي طراحي آموزشي، منبعث از نظريه ساختن‌گرايي و همچنين مدل مدل طراحي آموزشي5E ، تسهيل‌كننده تفكر انتقادي و يادگيري در آموزش هستند.

Introduction: This study aimed to examine the effect of the 5E Instructional Design Model on critical thinking of the students taking the educational psychology course. The main hypothesis of the study was that the critical thinking level of the students taught through 5E teaching method is different from that of the students through the traditional teaching methodS.The population included all the undergraduate students in the Psychology and Educational Science of Tehran Kharazmi University in the academic year, 2012-2013. Materials and Methods: The study was of the quasi-experimental design. Simple aviable sampling was used. The sample consisted of 36 people divided into two groups each with18 students. The data were collected, using California (form B) critical thinking. The validity of the test was calculated, using internal consistency validity. The reliability of the test was found to be 0.68, using Kuder-Richardson.California (form B) questionnaire was given to both of the groups as the pretest. The experimental group was taught through 5E Instructional Design Model and the control group through the lecture method for 7 weeks. The critical thinking post-test was given to both groups. The collected data were analyzed using the software SPSS and covariance analysis was applied to the groups, at the beginning and at the end of the semester as pre-test and post-tests Results: The results of the study indicated that the level of critical thinking was higher in the group taught through 5E Instructional Design Model than that in the control group (p < 0.01). Moreover, the analysis, evaluation and inference skills were significantly higher in the 5E group than those in the control group (p < 0.01). Conclusion: Overall, we can conclude that instructional design models derived from the constructivism theory of integration and instructional design model 5E, facilitating critical thinking, and learning in instruction.