شماره ركورد :
739026
عنوان مقاله :
بررسي زمانمندي روايت در رمان سالمرگي بر اساس نظريّه ژرار ژنت
عنوان فرعي :
A Study of Narration Temporality in Salmargi Novel based on Gerard Genette’s Theory
پديد آورندگان :
بهنام‌فر، محمّد نويسنده دانشگاه بيرجند، بيرجند , , شاميان ساروكلايي، اكبر نويسنده , , طلايي، زينب نويسنده دانشگاه خوارزمي تهران، تهران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 60
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
20
از صفحه :
125
تا صفحه :
144
كليدواژه :
ژرار ژنت , رمان فارسي , سالمرگي , زمان در روايت , اصغر الهي
چكيده فارسي :
زمان در روايت يكي از مباحث مهمّ است كه در دهه‌هاي اخير مورد توجّه روايت‌شناسان مختلف قرار گرفته است. از اين ميان، نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگراي فرانسوي، در تكوين نظريّه زمان روايي به عنوان يكي از مهم‌ترين مولّفه‌هاي پيشبرد روايت داستاني، بسيار قابل توجّه است. ژنت نظريّه زمان در روايت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح مي‌كند. اين پژوهش كه به روش ساختارگرايانه انجام شده، نشان مي‌دهد از ميان مولّفه‌هاي روايت، زمانمند بودن آن در رمان «سالمرگي» چشمگيرتر است. در اين رمان، نويسنده براي بناي پيرنگ مورد نظر خود توالي خطّي زمان را بر هم مي‌زند و با شكست زمان كنوني در صدد تغيير زمان تقويمي به زمان روايت بر مي‌آيد. اصغر الهي از تكنيك‌هاي روايت گذشته‌نگر و آينده‌نگر در راستاي ايجاد خلا و تعليق در داستان و همزمان گرهگشايي به واسطه همين نابهنگامي‌ها بهره مي‌جويد. نويسنده در مواردي براي انتقال سريع پيام خود از شتاب مثبت به وسيله حذف بُرش زيادي از زمان رخداد بهره مي‌برد. در برخي موارد از شتاب ثابت و مثبت استفاده مي‌كند، امّا به طور كُل، به نسبت حجم اختصاص‌يافته به متن در مقابل زمان رخداد، رمان داراي شتابي منفي است. از بسامد بازگو جز در موارد اندكي در رمان استفاده نشده است و در مقابل، از بسامد مفرد و مكرّر فراوان استفاده شده است. مي‌توان گفت بسامد مكرّر در اين رمان تكرار معني‌دار وقايع از سوي نويسنده است. لازم به ذكر است كه اين دو گونه بسامد موجد تعليق در رمان نيز شده است.
چكيده لاتين :
Time in narration is one of the most important issues that has been paid much attention by different narrative psychologists in recent decades. Meanwhile the role of Gerard Genette, the French Structuralist, in developing the theory of time in narration is of significant importance. Genette introduces his theory in three domains of order, continuity and frequency. The present study which is based on structuralism reveals that among the components of narration, temporality seems to be much more significant in Salmargi novel. In Salmargi novel the writer changes the sequence of time to place the basis for his desired plot; in other words, he breaks the present time to change the calendar into the narration time. In order to create vacuity and suspension as well as relief through these anachronisms, Asghar Elahi applies such techniques as retrospective and prospective narration. Sometimes the writer uses positive pace through omitting a great portion of time in order to convey the message much faster. Although the novel has a constant and positive pace, but it generally has a negative pace in relation to the volume dedicated to the text for the time allocated. Only in a few cases, the iterative frequency has been used, but using single and repetitive frequencies has led to suspension in the novel. Repetitive frequencies can convey in this novel significant recurring events by the author.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 60 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت