فرهنگ سازماني دانشگاه و ازخودبيگانگي تحصيلي دانشجويان: نقش واسطه‌اي اهداف تسلط

University Organizational Culture and Students Academic Alienation: Mediational Role of Mastery Goals

ازخودبيگانگي حالت انزوا از يك گروه يا فعاليتي است كه انتظار مي‌رود فرد در حالت عادي با آن گروه احساس همبستگي نموده يا با آن فعاليت درگير شود. ازخودبيگانگي تحصيلي باعث مي‌شود دانشجويان كمترين مشاركت را در فرآيندهاي سازماني داشته باشند و اين امر باعث محروم شدن و جدا ماندن آنها از گروه يادگيران در جامعه دانش محور امروز مي‌شود. هدف پژوهش حاضر، بررسي رابطه فرهنگ سازماني دانشگاه با ازخودبيگانگي تحصيلي دانشجويان، با توجه به نقش واسطه‌اي اهداف تسلط در قالب الگوي علّي است. نظريه اهداف پيشرفت بيان مي‌كند كه هر چقدر عوامل محيطي مانند فرهنگ سازماني از آزادي عمل فرد حمايت كنند، اين فرد اهداف تسلط را در خود شكل داده و ازخودبيگانگي تحصيلي كمتري را تجربه خواهد نمود. براي آزمون مدل نظري از طريق روش مدل‌يابي معادلات ساختاري، 357 نفر از دانشجويان دوره كارشناسي ارشد دانشگاه تبريز با استفاده از روش نمونه‌گيري خوشه‌اي انتخاب شده و به پرسشنامه‌هاي ازخودبيگانگي تحصيلي، اهداف تسلط و ابعاد فرهنگي هافستد پاسخ دادند. نتايج آزمون مدل نظري نشان داد كه اهداف تسلط اثر منفي بر ازخودبيگانگي تحصيلي دارد. ابعاد فرهنگ سازماني (ابهام‌گريزي، جمع‌گرايي و فاصله قدرت) نيز اثر منفي بر اهداف تسلط دارند. اما اثر مردانگي معني‌دار نبود. به‌طور كلي يافته‌هاي مطالعه حاضر نشان دادند اگر فرهنگ سازماني دانشگاه از خودمختاري دانشجويان حمايت كند، آنها ازخودبيگانگي تحصيلي كمتري را تجربه خواهند كرد.

Alienation is isolation from a group or an activity, while in a normal situation an individual is expected to feel solidarity with that group or engage in that activity. Academic alienation causes students to have the least participation in the organizational processes, which leads to their deprivation and isolation from the group of learners in today’s knowledge-based society. The objective of the present paper is to study the relationship between university organizational culture and academic alienation taking into account the meditational role of mastery goals in the form of causal model. The goals of progress theory states that the more environmental factors such as organizational culture support the freedom of action of an individual, the more the individual would form his/her mastery goals and would experience lower degree of alienation. In order to test the theo-retical model, the structural equation modeling method was employed to select 357 master’s program students of Tabriz University through cluster sampling method. Geert Hofstede’s Cultural Dimensions, Academic Al-ienation and Mastery Goals Questionnaires were used for the collection of data. The results of the theoretical test indicate that the mastery goals have negative impacts on academic alienation. The dimensions of organiza-tional culture (uncertainty avoidance, collectivism and power distance) too have negative impacts on mastery goals. But the impact of masculinity is not significant. Overall, the findings of the present paper indicate that if the university organizational culture supports the students’ freedom (self-determination), they would expe-rience a lower degree of academic alienation.