نيازسنجي فرهنگي واولويت بندي الگويي درميان شهروندان كاشاني

Cultural Assessment and Pattern Prioritization among Kashan Peoples

سنجش نيازهاي فرهنگي به عنوان گامي اساسي در جهت برنامه ريزي توسعه ي فرهنگي، تحقق عدالت و بهبود روابط اجتماعي به شمار مي آيد.دراين زمينه،روش مطالعه ي حاضر، پيمايشي است و براي جمع آوري اطلاعات از پرسش نامه استفاده شده است.جامعه ي آماري آن،كليه ي شهروندان بالاي 15 سال شهرستان كاشان است كه ميزان حجم نمونه بر اساس فرمول كوكران تعداد 720 نفر تعيين شده است. نيازهاي مورد بررسي به چهار دسته نيازهاي فرهنگي- اجتماعي، علمي- آموزشي، ديني و تفريحي- هنري تقسيم شده است.به طوري كه نيازهاي فرهنگي–اجتماعي با ميانگين 11/37 داراي بيش ترين مقدار ونيازهاي ديني– مذهبي با ميانگين 01/15 داراي كم ترين مقدار است وساير نيازها درميان آن ها قراردارند. ميانگين نيازهاي فرهنگي–اجتماعي، علمي- آموزشي وديني زنان بيش تر از مردان است. اما در بخش نيازهاي هنري– تفريحي تفاوتي مشاهده نمي شود. ميانگين نيازهاي فرهنگي– اجتماعي و هنري– تفريحي افراد ساكن در روستا بيش تر از ساكنان شهر است و درساير نيازها تفاوتي مشاهده نمي شود.اگرچه ميان تحصيلات ونيازهاي ديني و هنري- تفريحي رابطه مشاهده نمي شود اماتحصيلات بانيازهاي فرهنگي- اجتماعي وهم چنين نيازهاي علمي– آموزشي داراي رابطه اي معكوس است.ودرنهايت با افزايش سن فقط نيازهاي هنري– تفريحي افزايش مي يابد وميان سن وساير نيازها رابطه وجود ندارد. هم چنين دراولويت بندي الگوهاي مورد بررسي، ازنظرپاسخ گويان خانواده داراي اولويت اول، دوستان، معلمين،استادان، روحانيون وشخصيت هاي اسلامي در اولويت دوم وساير شخصيت-ها(هنري،ورزشي،سياسي،هنرپيشه ها وورزشكاران خارجي،همكلاسي ها و... )در اولويت سوم قراردارند.

Assessment of cultural necessities as a major step toward cultural development planning, equanimity realization and improvement of social relations is taken into account. The method of the current study is surveying in which questionnaires are used for collecting needed information. In this survey, 720 above 15 years old peoples in Kashan are sampled according to the Cochran formula. Superficial credit, detecting factor analysis method and Kronbakh alpha factor are used for validating this survey. According to the measured detecting factor analysis, studied necessities were divided into four groups: cultural-social, scientific-instructional, religious and sportive-artificial. Maximum and minimum values belong to cultural-social necessities with 37.11% average and religious necessities with 15.01% respectively. The rest are in between. Average of cultural-social, scientific-instructional and religious necessities differ with the gender, as women necessities average is more than that of the men. Cultural-social and sportive-artificial necessities averages are different based on habitat, so those who live in villages have more necessities. There is no difference in the other necessities. Although no relation is seen between education and religious and sportive-artificial necessities, education has reverse relation with cultural-social and scientific-instructional necessities. Eventually, artificial-sportive necessities are only increased with increasing the age of people and there is no relation between the age of the people and the rest of the necessities. Likewise, in prioritization of the studied patterns, family is the first, friends, teachers, instructors, clergy and Islamic characters are the second and the other characters (artificial, sportive, political, actors and foreign sportsman, classmates …) are the third priority according to the respondents’ opinions