پست مدرن و اصلاحات برنامه درسي

Post modernism and modification in curriculum

اين مقاله، ضمن نقد و بررسي اصلاحات برنامه درسي در عصر پست مدرنيسم، با طرح ديدگاه هاي فلسفي پست مدرن و ارايه رويكردهاي اصلاح برنامه درسي، ويژگي هاي برنامه هاي درسي منتج از اين ديدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. نتايج به دست آمده حاكي از آن است كه هر گونه تغيير در برنامه هاي درسي، از قبيل: اصلاح مديريت اجراي تغيير برنامه هاي درسي، كنترل آن، اجراي برنامه هاي درسي مدرسه محور و يا مشاركتي، با در نظر داشتن تفكر مدرنيستي نمي تواند به تغييرات اساسي و تاثيرگذار منتج گردد. عمده اين اصلاحات، پروژه هايي هستند كه با گذر از فضاي مدرنيستي به دنياي پست مدرنيسم، پاسخ گوي نيازهاي واقعي فراگيران نيستند. پست مدرنيسم، با داشتن دو ابزار شالوده شكني و نظريه پردازي خود انعكاسي و بنابراين با به چالش كشاندن چگونگي برنامه درسي مدرنيسم، بر تنوع رشته هاي درسي، توجه به برابري و تفاوت ها، بازتوليد قدرت مسلط بر جامعه و تاثير فناوري هاي نوين در برنامه درسي تاكيد مي كند كه پاسخگوي نيازهاي فراگيران در عصر كنوني (پست مدرنيسم) بشمار مي آيند. واژه هاي كليدي: پست مدرنيسم، مدرنيسم، اصلاحات برنامه درسي

This paper reviews modification in curriculum in post modernism,era emphasizing The post modern philosophy, and the curriculum arising from this viewpoint. The results suggest that modification either in the curriculum or in the administration, or school-oriented programs and shared programs might not be able to produce essential and effective changes, if they are issued only from post modernist thought. Many of such modification and the ones, which have been passed from modernism to post modernism, can not respond to the real needs of the learners. Post modernism its self reflective theorizing might be able to challenge with the current curriculum, and with its emphasis on variable disciplines and using new technologies might be able to respond to the needs of learners in our time.