عنوان مقاله :
نقد و بررسي نظريه معرفتشناسي اصلاحشده بر مبناي تقرير پلانتينگا
عنوان فرعي :
Critique of Assessment of reformed Epistemological Based on Plating Theory
پديد آورندگان :
موسوي راد، سيدجابر نويسنده دكتري تخصصي فلسفه دين دانشگاه تهران، پرديس فارابي ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 20
كليدواژه :
پلانتينگا , مبناگروي حداكثري , ايمانگروي , معرفتشناسي اصلاحشده
چكيده فارسي :
مبناگروي سنتي، نظريه غالب در معرفت شناسي است و بسياري از فلاسفه در استدلالهاي خود از آن بهره ميجويند. برخي فيلسوفان معاصر همچون پلانتينگا، در مقابل مبنا گروي سنتي، نظريه معرفتشناسي اصلاحشده را مطرح كردهاند؛ بر اساس اين نظريه، قضاياي پايه منحصر به تعدادي كه مبناگروان سنتي در نظر داشتند نيست و موارد بيشتري را شامل ميشود؛ اعتقاد به وجود خداوند از اين قضايا است. بر اين اساس، ضرورتي ندارد كه فيلسوفان براي اثبات وجود خداوند، دليل بياورند؛ بلكه وجود خدا خود قضيهاي پايه و بينياز از استدلال است. پلانتينگا براي اثبات مدعاي خود، با سه دليل، مدعاي مبناگروان سنتي را رد ميكند. در اين مقاله ابتدا دلايل سهگانه وي بررسي و نقد شده اند، سپس پنج دليل در نقد ديدگاه پلانتينگا آورده شده است؛ دلايلي كه خود پلانتينگا به برخي از آنها پاسخ داده است، اما هيچ يك از پاسخهاي وي قانعكننده به نظر نميرسد.
چكيده لاتين :
During Long centuries, Many philosophers have accepted traditional foundationalism and have utilized it In their reasoning. Against, Modern Philosophers such as Platinga have presented the reformed Epistemological Theory. In According to this view, Foundamental propositions which are in traditional fouandationalism are not limited to some restriction of foundations. Rather, it contains many propositions including believing in God. In Accordance this Idea, There is no need for philosophers for arguing to prove the existence of God; But it is one of the clear and foundamental propositions. Platinga have rejected traditional foundationalismʹ claim for proving his pretension with three-reason. But In this research, it seems that his three-reason are not true. Then, five reason is presented in critique of Platingaʹ Theory which he didnʹt have answer some of them. As a whole, itʹs seems that none of these answer are not satisfied.
چكيده عربي :
لقد اعتنق كثير من الفلاسفه، خلال القرون المتماديه، التاسيسيّه التقليديه واستخدموها في استدلالاتهم. امّا في المقابل، فانّ بعض الفلاسفه الجدد كبلانتينغا قاموا بتقديم نظريه المعرفه المعدّله التّي تتلخّص في انّ القضايا الاساسيه لا تنحصر في عدد معدود كما يري اتباع التاسيسيّه التقليديّه؛ بل يتعدّي مجالها الي المزيد من القضايا كالاعتقاد بوجود الله تبارك وتعالي. بنا ً علي هذه النظريه، فانّ اثبات وجود الله سبحانه وتعالي من قبل الفلاسفه لا يحتاج الي اقامه الدليل، بل هو قضيّه اساسيّه ومستغنيه عن الاستدلال. ويدحض بلانتينغا مدّعي اتباع التاسيسيّه التقليديّه عبر اقامه ثلاثه دلايل ومن ثمّ يثبت مدّعاه. ولكن قام الباحثان في هذه المقاله باثبات عدم صحّه دلايله الثلاثه وعرّضا وجهه نظر بلانتينغا هذه للنقد عبر اقامه خمسه دلايل، كما انّ بلانتينغا قد تصدّي للاجابه عن بعض هذه الدلايل، الّا انّ اجاباته تبدو غير مقنعه تماماً.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 20 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان