شماره ركورد :
745418
عنوان مقاله :
نظريه جعل بسيط ماهيت در انديشه ميرداماد
عنوان فرعي :
The Theory of “Simple Making of Quiddity” in Mir Damad’s Thought
پديد آورندگان :
منافيان، سيد محمد نويسنده دانش‌آموخته دكتري فلسفه اسلامي، دانشگاه شهيد بهشتي ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1394 شماره 6
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
117
تا صفحه :
133
كليدواژه :
امكان , جعل بسيط , ماهيت تقديري , ماهيت متقرّر , وجود , ميرداماد
چكيده فارسي :
ديدگاه ميرداماد درباره مجعول بالذّات، نظريه جعل بسيط ماهيت است. مطابق با توصيف وي، چون شي ممكن (ماهيت) در حدّ ذات خود محتاج به علّت است، پس آنچه در فرآيند جعل، حقيقي و بالفعل مي‌شود همانا خود و ذات ممكن الوجود است؛ نه اموري بيرون از ذات چون وجود يا اتّصاف. فهم منسجم و دقيق اين ديدگاه، در گرو التفات به اصطلاح «وجود» و «ماهيت» و نيز دو ويژگي تقدير و حقيقت ماهيت در انديشه ميرداماد است. به باور ميرداماد، فرآيند جعل چيزي جز سير ماهيت از مقام تقدير به مقام حقيقت و تقرّر نيست؛ و در تحقّق ماهيت، هيچ چيزي بر آن افزوده نمي‌شود. پس از فعليّت ماهيت، وجود به‌مثابه معناي انتزاعي محض از خود ماهيت متقرّر انتزاع مي‌شود و اتّصاف ماهيت به موجوديّت، مفاد جعل تركيبي است. از آن‌جا كه ميرداماد در مقدّمات استدلال خود بر جعل ماهيت، از عينيّت معناي سلبي امكان با ماهيت متقرّر بهره برده، جعل ماهيت در انديشه وي ملازم با اصالت ماهيت مصطلح در حكمت متعاليه نيست.
چكيده لاتين :
Mir Damad’s idea of essentially made is the theory of simple making of Quiddity. According to his description, because of essential need of possible being to creative cause, its essence and quiddity is the thing that becomes real in the process of making, not the accidental such as existence or qualification. Detailed studies of his theory depend on recognizing the meaning of "existence" and “quiddity" in his works and understanding two main properties of quiddity: being hypothetical (taqdir) and being real. According to Mir Damad, the process of making and creation is the action of going out from being hypothetical to being real and nothing is added to quiddity. When quiddity became real, “existence”, as a mental nature, is perceived. Thus, the ascription of existence to quiddity is a composite making. Because Mir Damad has regarded in his argument for the simple making of quiddity, the negative aspect of essential possibility as the same thing with real quiddity, he does not believe in principality of quiddity in the sense in which it is negated in the transcendental philosophy.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
حكمت صدرايي
عنوان نشريه :
حكمت صدرايي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 6 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت