عنوان مقاله :
سينماپژوهي عصبشناسانه (عصبشناسيشناختي و مطالعات سينمايي)
عنوان فرعي :
Neurocinematics: The Neuroscience of Film
پديد آورندگان :
صلواتيان، سياوش نويسنده دكتري مديريت رسانه، استاديار دانشكده ارتباطات Salavatian, Siavash , سيّدي، سيدمحمد رضا نويسنده دانشجوي دكتري مديريت دولتي Sayedii, Seyed Mohammad Reza
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 99
كليدواژه :
(افامآرآي) , عصبشناسي اجتماعي , كنترلشناختي , نظريات سينماييشناختي , همبستگي ميانسوژهاي
چكيده فارسي :
اين مقاله به توصيف روشي جديد براي ارزيابي تاثير يك فيلم بر فعاليت مغزي تماشاگران ميپردازد. در اين روش، فعاليت مغز در خلال تماشاي آزاد فيلمها از طريق ” تصويربرداري كاركردي به شيوه تشديد مغناطيسي“ (Functional Magnetic Resonance Imaging) (افامآرآي) اندازهگيري ميشود و بهمنظور ارزيابي شباهتها در زمان پاسخدهي و منطقه پاسخدهنده مغز در بين مخاطبان هنگام تماشاي فيلم از تحليل ”همبستگي ميانسوژهاي“ (Inter-subject Correlation) (آياسسي) استفاده ميشود. نتايج تحقيقات ما نشان ميدهند كه بعضي از فيلمها ميتوانند به مقدار زيادي فعاليت مغزي و حركات چشمي بينندگان را كنترل كنند. باوجوداين، يافتههاي فوق براي انواع مختلف محصولات متحرك تصويري مصداق ندارد و ميزان كنترل فعاليتهاي مغزي بينندگان بهتبع محتوا، تدوين و سبك كارگرداني فيلم متفاوت است. به نظر ما (آياسسي) ميتواند در حوزه مطالعات سينما بهعنوان يك ابزار سنجش كمّي عصبشناختي، مفيد واقع شود و از آن بهمنظور سنجش تاثيرات سبكهاي مختلف توليد فيلم بر مغز تماشاگران استفاده شود؛ (آياسسي) همچنين ميتواند روش ارزشمندي براي ارزيابي بهتر محصولات در صنعت فيلمسازي و سينما باشد. در نهايت ما به اين نتيجه رسيدهايم كه اين روش با نزديككردن دو رشته كاملاً متفاوت و دور از هم عصبشناسي شناختي و مطالعات سينما ميتواند دريچهاي بهسوي يك فضاي بينرشتهاي جديد به نام ”سينماپژوهي عصبشناسانه“ (Neurocinematic Study) باز كند.
چكيده لاتين :
This article describes a new method for assessing the effect of a given film on viewers’ brain activity. Brain activity was measured using functional magnetic resonance imaging (fMRI) during free viewing of films, and inter-subject correlation analysis (ISC) was used to assess similarities in the spatiotemporal responses across viewers’ brains during movie watching. Our results demonstrate that some films can exert considerable control over brain activity and eye movements. However, this was not the case for all types of motion picture sequences, and the level of control over viewers’ brain activity differed as a function of movie content, editing, and directing style. We propose that ISC may be useful to film studies by providing a quantitative neuroscientific assessment of the impact of different styles of filmmaking on viewers’ brains, and a valuable method for the film industry to better assess its products. Finally, we suggest that this method brings together two separate and largely unrelated disciplines, cognitive neuroscience and film studies, and may open the way for a new interdisciplinary field of “neurocinematic” studies.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 99 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان