چكيده فارسي :
زمستان 9-2008 ميلادي سردترين زمستان در تاريخ اروپا به شمار مي‌رفت و ملت مترقي غرب كاملا تحت اختيار كارتل جهاني گاز طبيعي جديد قرار داشت. اين كارتل كه به نام گسپك شناخته مي‌شد تحت رهبري روسيه بود. گسپك كه از روي مدل چند دهه قبل كارتل نفتي اوپك به وجود آمده بود، از سلف خود بسيار بي رحم‌تر بود و برنامه‌هاي قيمت گذاري خود را با مطالبات بلند مدت سياسي همراه مي‌نمود. گسپك در موقعيت سلطه گري هم قرار داشت زيرا در طول دهه‌هاي گذشته ملت غرب به وسيله يك رژيم ماليات كربني موفق شده بود صنعت ذغال سنگ را زمين گير نمايد و در همان زمان هم ملت‌هاي شرق آسيا بازار جهاني نفت را با امضاي قراردادهاي انحصاري با توليد كنندگان نفت كاملا خالي نموده بودند. اين اقدام بيليون‌ها بشكه نفت را براي هميشه از بازار بيرون برد. انرژي باد و خورشيد هم به اندازه ادعاي طرفدارانشان موثر واقع نشدند و نگراني‌هاي مربوط به محيط زيست و مسايل مربوط به در دسترس عموم گذاشتن صنعت هسته اي را، در مرحله آزمايش نگه داشت. گاز طبيعي تنها سوخت غرب اروپا بود، نه از روي اختيار بلكه از روي نياز. روس‌ها، 30 سال بعد از شكست ظاهري در جنگ سرد،از زمستان سرد به عنوان وسيله اي براي دريافت حقوق انحصاري در جنگ انرژي استفاده مي‌كردند. اين سناريويي است كه به احتمال زياد در آينده نزديك روي خواهد داد. بازار جهاني نفت كه نسبتا آزاد و به روي همه باز خواهد بود. روسيه از پناهگاهي كه بعد از جنگ سرد در آن وارد شده بود يكبار ديگر به عنوان قدرتي متخاصم بيرون آمده است و در صحنه ديپلماتيك جهان، از ذخاير انرژي عظيم خود به عنوان يك اسلحه استفاده مي‌كند. روسيه ساير كشورهاي نفت خيز مانند ايران و ونزويلا را هم تشويق به وارد شدن در صحنه مي‌نمايد. در جبهه ديگر، كمپاني‌هاي ملي نفت چين به سرعت هر چه بيشتر به دنبال قراردادهاي هستند كه ذخاير انرژي را براي استفاده انحصاري ملت خود محفوظ نگهدارند و به اين اقدام بازار را با دنبال كردن يك سياست بازرگاني جديد كه ساير كشورهاي آسيايي نيز آنرا پذيرفته‌اند، دور مي‌زنند. آنهايي كه توليد كننده هستند وسوسه مي‌شوند به مدل استيلاي انرژي كه روسيه قهرمان آن به شمار مي‌رود بپيوندند، در حاليكه مصرف كنندگان به دليلي فشاري كه براي حفظ امنيت منابع خود احساس مي‌كنند به مدل سياست موازنه اقتصادي متكي به نفت چين ملحق مي‌شوند. اينكه جهان چطور اين سه الگوي انرژي را با هم هماهنگ مي‌كند ساختار درگيري جهاني بعدي كه به احتمال بسيار زياد در دوران زندگي هر كسي كه در حال خواندن اين مقاله است رخ مي‌دهد را شكل خواهد داد. سيكل بلند مدت ، شامل يك دوره معمولي با حدود 80 تا 100 سال كه طي آن يك رهبر جهاني ظهور كرده، بر ديگران چيره مي‌شود و بعد با چالشي رو به رو شده و معمولا سقوط مي‌كند. تيوري سيكل بلند، علاوه بر نشان دادن دوره تغيير رهبري، چندين مرحله ديگر را هم در اين دوره شناسايي مي‌كند. اين تيوري اگر درست باشد، پيش بيني مي‌نمايد كه به مرحله "تصميم بزرگ " نزديك مي‌شويم -كه در گذشته معني جنگ جهاني داده است -كه نظم ساختار اقتصادي جهاني را داخل كشورها بر هم خواهد زد. در دوران معاصر 5 بار، كشورهاي پيشرفته بر سر مسايل جهاني اساسي با هم وارد برخوردهاي ستيزه جويانه شده‌اند. بعد از پايان هر يك از اين درگيري‌ها، يك نظم نوين جهاني به همراه يك رهبر- هژومون در صدر آن شكل گرفته است مسايل انرژي و اقليم از مسايل مورد توجه جهان امروز و جدانشدني است و سه ديدگاه مختلف در مورد اين مشكلات در حال ظهور است كه هر كدام مورد علاقه يكي از سه قدرت جهاني است: استيلاي انرژي (روسيه)، سياست موازنه اقتصادي متكي به نفت (چين) و انرژي جهاني كالاي عمومي (امريكا).
چكيده لاتين :
The winter of 2018-19 was the coldest in the history of Europe, and the advanced nations of the west were at the mercy of the new global natural gas cartel. This cartel which was known as GasPec was led by Russia. Modeled on the OPEC oil cartel of several decades earlier, GasPec was far more ruthless than that predecessor and wedded its pricing schemes with broad political demands. GasPec was in a position of dominance, because over the previous decades, the Western nations had successfully crippled the coal industry through a regime of carbon taxes and over the same period, the East Asian nations had seriously depleted the global petroleum market by inking exclusive deals with oil producers that forever removed billions of barrels from the market. Wind and solar power had never lived up to the claims of their proponents, and environmental concerns and disposal issues had held the nuclear industry in check. Natural gas was the sole fuel for Western Europe, not of choice but of necessity. Thirty years after their apparent defeat in the Cold War, the Russians were using the cold winter as their weapon to win concessions in the energy war. This is the scenario which will happen most probably in our near future. The relatively free and open global market for petroleum is under assault. Russia has emerged from its post cold-war spiral as an aggressive power once more using its enormous energy resources as a weapon on the world diplomatic stage. It encourages other petro-states such as Iran and Venezuela to follow the same approach. On another front, Chinese national companies are striking deals around the world to secure energy sources for the exclusive use of their nations, bypassing the market system in favor of a neo-mercantilism which has been embraced by other Asian nations. As demand continues to increase and supplies are stretched, states that formerly embraced the US led market paradigm are being forced to reconsider their loyalty to that system. Those who are producers are tempted to join the Energy Hegemony model championed by Russia, while those who are consumers feel pressure to secure their own supplies and thus join the petro- Mercantilist model led by the Chinese. How the world aligns between these three energy paradigms will shape the structure of the next global conflict, which will in all likelihood occur within the lifetime of everyone reading this article. Long Cycle identifies a regular cycle of roughly 80 to 100 years in which a global leader arises, dominates, and then faces a challenge and, usually, falls. In addition to identifying the periodicity of leadership change, Long Cycle theory also identifies individual phases within this period. If correct, this theory predicts that we are nearing the phase of “macrodecision”- which in the past has meant global war- that will reorder the arrangement of global economic structure. Five times previously in the modern era, developed states have organized into disputing coalition around various key global questions. At the end of each struggle, a new global order arose with a new leader-hegemon- at its head. Inseparable issues of energy and climate are present global problems and three distinct approaches to these problems, each favored by one of three leading world powers, are emerging: Energy Hegemony (Russia), Petro-Mercantilism (China) and a Global Energy Public Good (United States).
