مطالعه تطبيقي مولفه‌هاي اثرگذار بر انتزاع استان‌ها پس از انقلاب اسلامي از ديدگاه جغرافياي سياسي و برنامه‌ريزي توسعه منطقه‌اي

Simulation of Barchan’s Movement Using Artificial Neural Network (Case Study: Haj Ali GHoli Playa)

هدف اين مقاله، پژوهشي بين‌رشته‌اي ميان جغرافياي سياسي و علوم منطقه‌اي براي تشخيص دلايل اثرگذار بر چگونگي صورت‌بندي تقسيمات كشوري است. روش پژوهش تلفيقي از روش اسنادي و تحليل محتواي كيفي است و دامنه شمول آن به‌لحاظ موضوعي با توجه به عناصر چهارگانه فضا، شامل انتزاع، نام‌گذاري، تعيين مركزيت و تعيين حدود استان جديد است. پرسش پژوهش ناظر بر چيستي مولفه‌هاي مورد بحث در صحن علني مجلس شوراي اسلامي به‌منظور تعيين عناصر چهارگانه سازمان‌دهي سياسي فضاست. نتايج پژوهش نشان مي‌دهد از مولفه‌هاي اثرگذار در ناحيه‌بندي سياسي فضا 1. مولفه‌هاي جمعيت، وسعت، شعاع عمل‌كرد مراكز اداري و كوچك‌سازي براي همگني در تعيين سطح، 2. مولفه‌هاي هويت نواحي و مجاورت همگن در تعيين محدوده، 3. مولفه‌هاي جمعيت و شاخص‌هاي اداري در تعيين مركزيت، 4. مولفه‌هاي هويت‌يابي فرهنگي (قومي- زباني) و هويت‌بخشي از سوي حاكميت سياسي در تعيين نام بوده‌اند. يافته‌هاي تحقيق بيانگر آن است كه جغرافياي قدرت و حمايت به‌همراه سازكارهاي موجود در قوانين ايران جهتي در راستاي انتزاع استان‌ها و كوچك كردن واحدهاي سرزميني دارند.

The purpose of present article is to perform an interdisciplinary research between political geography and regional sciences for identifying the effective causes on how the Administrative divisions are formed. The research method is a mix of documentary method and qualitative content analysis, and the area of its subject inclusion is based on the four elements of space including abstraction, naming, determining the center, and determining the borders of the new province. The question in this research deals with the nature of components for determining the four elements of the political organization of space discussed in the public hall of Iran’s Islamic Parliament. The results showed that among the effective components in political division of the space are 1) the components of population, extension, the radius of the administrational centers’ functioning, and condensation for achieving homogeneity in level determination, 2) the components of identity of the areas and homogeneous neighborhood in determining the scope, 3) the components of population and administrational indicators in determining the center, and 4) the components of cultural identity finding (ethnic and linguistic) and giving identity by political sovereignty in determining the name. The findings of the research showed that power and support geography along with the ways and solutions in Iran’s rules have an effect in the abstraction of the provinces and condensation of the land units.