بررسي رابطه نگرش‌هاي فرهنگي و خلاقيت كاركنان

The Survey of Correlation between Cultural Approaches & Employs Creativity

راه حل كارساز براي غلبه بر مشكلات و تهديداتي كه سازمان‌هاي امروزي با آن مواجه‌اند ايجاد بستر فرهنگي متناسب با خلاقيت و نوآوري است. هدف از اين پژوهش بررسي رابطه نگرش‌هاي فرهنگي و ابعاد چهارگانه آن، براساس مدل هافستد (مرد‌سالاري، فرد‌گرايي، فاصله قدرت و اجتناب از عدم اطمينان) با خلاقيت كاركنان در وزارت رفاه و تامين اجتماعي است. بدين منظور، نمونه آماري به حجم 150 نفر از كاركنان وزارتخانه، به روش تصادفي طبقه‌اي انتخاب شد. ابزار اندازه‌گيري تحقيق پرسشنامه نگرش‌هاي فرهنگي هافستد و پرسشنامه خلاقيت رندسيپ بود. نتايج آزمون فرضيه‌هاي تحقيق نشان داد ضريب همبستگي اسپيرمن بين نگرش‌هاي فرهنگي و خلاقيت كاركنان برابر با 552/0 است كه ارتباط آن‌ها در سطح اطمينان 99 درصد مستقيم است. همچنين، نشان داده شد كاركنان با نگرش فرهنگي زن‌سالارانه، فاصله قدرت كمتر و اجتناب از عدم اطمينان پايين‌تر، خلاقيت سازماني بالاتري دارند و بين نگرش فرهنگي جمع‌گرايي و خلاقيت كاركنان ارتباطي وجود ندارد. اين نتايج مويد مباني نظري تحقيق است كه براساس آن فرهنگ سازماني به عنوان عاملي تسهيلكننده بر ميزان خلاقيت كاركنان اثر مي‌گذارد.

The aims of the present research investigating the possible relationships between the four aspects of cultural attitudes based on the Hofsted model (masculinity, power distance, uncertainity avoidance and collectivism) and the staffʹs creativity in the ministry of welfare and social security. Therefore, a statistical sample of 150 was chosen from the employees of the ministry randomly-categorically. The measurement tools of the research included the Hofsted questionnaire of cultural attitudes and Randsepp questionnaire of creativity. Results showed that the spearmanʹs correlation coefficient between the cultural attitudes and the staffʹs creativity was 0.552, and the existence of relationship between them in a level higher the one percent was approved. Also this is shown that employees with cultural matriarchy attitudes, believing in lower power distance and uncertainty avoidance have higher organizational creativity and there is no relationship between cultural collectivist attitude and employeeʹs creativity. The results confirm theoretical basics of the study that the organizational culture has effects on the employeeʹs creativity as a facilitating factor.