شماره ركورد :
754700
عنوان مقاله :
زندگي و پويندگي در آثار دانش‌مدار معماري اسلامي
عنوان فرعي :
Liveliness & Development in Islamic Architecture and its Knowledgable Effects
پديد آورندگان :
علي‌آبادي، محمد نويسنده استاد دانشكده معماري و شهرسازي Aliabadi, Mohammad
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 6
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
13
از صفحه :
127
تا صفحه :
139
كليدواژه :
زمان‌مندي , هستي , هستي جزيي , هستي كلّي , پويايي و عدم نسبي , زمان‌ , هويت
چكيده فارسي :
متاسفانه بيش از سه دهه متناوب است كه در غم ازدست‌رفتن هويت اسلامي ـ ايراني معماري گذشتگان خود، به‌ظاهر به سوگ نشسته و مدام شِكوه از آن داريم كه هويت ارزشمند و الهي هنر فاخر و معماري شكوه‌مندمان از ميان رفته است. و در پي بازيافتن آن و كشف راه چگونه بازگردانيدن آن نيز، بسي عاجزانه كوشيده و به هر در و دروازه شناسا و ناشناسايي رفته، حلقه گدايي بر در كوفته و آن را با گريه و زاري طلب كرده‌ايم. حتي عزيزان وفادار به آن دوران باشكوه، بيكار ننشسته و بسيار كوشيده و مي‌كوشند تا دوباره جنازه در گور رفته و پوسيده برخي از درگذشتگان آن نوع از هنر و معماري را از دل خاكِ‌ بالذّات فناپذير بيرون كشيده، بر تخت حاكميت فكر و ذهن خود نشانده، يا در مقام نمونه و الگويي برترين، از آن‌ها كپي‌برداري كنند. متاسفانه نه تنها بر اين فعل حرام و شنيع خود (نبش قبر مردگان) افتخار مي‌كنند، ديگران را نيز به پيروي از عمل ناپسند و دل‌خراش خويش ترغيب و تشويق مي‌كنند! سطور فوق نبايد اين گمان را به ذهن مخاطبان عزيز و گرانقدر بياورد كه فلاني مدافع معماري فاقد هويت امروز ايران است. بلكه در نظر است:‌ بسيار از گم‌شدن چيستي حقيقي و حقيقت شخصيت خود و هنر و معماري گذشته پرافتخار خود دم مي‌زنيم، ولي تاكنون، بنا بر اين نقل گفته قرآني مرحوم حاج محمد اسماعيل دولابي، حتي چندگام در پي يافتن و كشف «جاي‌‌پاي گم‌شدگي» خود نرفته و نگشته‌ايم. اينكه راستي ما از كجا و در كجا و براي چه گم شديم؟! ايشان مي‌گفت: هوشمندان عالم كه به‌دنبال پيدا كردن « جاي‌‌پاي گم‌شدگي» رفتند، چون گم‌شده خود را يافتند و بر هندسه نقش آن جاي‌پا نيك نظر كردند، جاي‌پاي «خود» را ديدند! آري، آن‌ها «خود» را (يا همان «خويشتن حقيقي خود» را) گم كرده بودند، و لذا گم‌شده بودند. آن‌ها «حقيقت نفس» خود را كه «پرورش‌دهنده» و بلكه «حقيقت خداوندگار خالق و به‌كمال‌آورنده» خود «الله تبارك و تعالي» را گم كرده بودند و در نتيجه آن شد كه هندسه نفسي و انديشه الله‌محور خودشان و به‌تبع، هندسه دانش‌مدار هنر و آثارشان نيز از جايگاه اصل خود بيرون رفت و گم شد. راستي، نكند دليل گم‌شدن ما نيز گم‌كردن حقيقت وجودي خودمان يعني «گم‌شدن عقلانيّت و خِردمحوري» است؟ پاسخ به اين سوال، هدف اصلي اين مقاله است. اينكه: ما و هنرمان به گناه فاحش و نابخشودنيِ «فسق» دچار شده و خود و با دست ناداني و هوس‌مداري ظالمانه خود، رَحِمِ‌ رشددهنده و شكوفاكننده هندسه آسماني روح و جسم و آثار خود، يعني رحمانيّت پرورش‌دهنده حضرت «رحمان» را دريده و با پاي خود از آن بيرون رفته و به‌تبع، از تغذيه لحظه‌به‌لحظه انديشه رحماني و صورت آسماني، از شكوفايي و شكوفندگي نوبه‌نو و فرآيندمدار كالبد مادّي، و در مجموع و از هرجهت، از همراهي و هم‌پايي با قافله رونده و پوينده رشد كمال‌محور و رسيدن به هدف مقصود بازمانده‌ايم! و هدف ديگر اين مقاله: شرح زندگي جاودان «حقيقت بي‌زمان معماري اسلامي» و پويندگي دانش‌مدار آثار ظاهري و زمان‌مند آن است، شرح اين معنا كه: هنر اسلامي، در سازوكار موجوديت كلّي و حكمت‌بنيانِ‌ خود، مبتني بر بي‌زماني اصول عقلاني حاكم و بر «هستي كلّي»، و در هندسه ساختماني سلول‌هاي زنده و پوينده پيكره مادّي هريك از ريزبخش‌ها، ‌با اصول و مباني تكنولوژيكي دانش‌مدار و زمان‌مند «هستي جزيي» همراه است.
چكيده لاتين :
Unfortunately we have been moaning for more than three decades, scince the loss of the Islamic Art and Architecture’s Identity, and continueously complaining about its missing valuable & Holiness of fine and magnificente values. And, we have made a true effort in searching for it, knocked on every door and tried all unknown places for its humbly requesting. Even, some of our faithful companions to that magnificente era, haven’t set aside and unskillfully have been trieing to take out some of the past architectural corpse from their graves, and using them & their charactristics as the best examples and patterns of their time. And, not only they’re not ashamed of their unfine act, but also urging others in following their steps. The bitterness of my speech should not bring this thought to mind that “he is an advocate of the loose architecture of the present Islamic Iran”. But, I’m implying to say: although we’ve been talking a lot about the lost Identity of the Islamic Art and Architecture and of our own, but as a symbolic qoranic-saying of Haj Mohammad Ismaiel Doolaabi, we have barely searched for our lost and its footprints; from where, in where and why have we been lost?! Doolaabi says: “when the Wise men, found the footprints of the lost, they noticed the prints are their own footprints”. Yes, they had lost themselves and so they were lost. They had lost god; and thus the geometry of their God-centered thoughts & the knowledgable geometry of their art works were misplaced and so was lost. Then, we’re faced with this question: isn’t loosing our Godly true nature and eggos the reason we’re lost? This paper’s goal is to answer these questions. This truth that: We and our art have steped out of our Holy developing womb of the knowledgable geometry of God-centered thoughts & the body and Soules of ourselves and works. Although we should keep in mind that this womb is God’s Holy developing blessing and by stepping out of it, we are set back from continuous growth and flourishing. The next target of this article, is to explain the liveliness & development of the nature of Islamic Architecture and its knowledge centered effects and art works; to explain this meaning that: in its scientific based-structure & existencial developing process of life, the Islamic Architecture and Urban Design, although conforms the timelessness of the whole being (in its wholiness principall structure), but in building-cells of the whole body, is sympathetic and in comparition with the Temporality of life of partial-being of the Creation.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران
عنوان نشريه :
مطالعات معماري ايران
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 6 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت