عنوان مقاله :
اثربخشي روشهاي مواجههسازي واقعي و تجسمي در اختلال وسواس فكري ـ جبري
عنوان فرعي :
THE EFFECTIVENESS OF REAL AND IMAGINAL EXPOSURE-RESPONSE PREVENTION ON OBSESSIVE-COMPULSIVE DISORDER
پديد آورندگان :
دلآرا مغانلو، صلاح نويسنده آموزش و پرورش ناحيه يك اردبيل، اردبيل، ايران Delaramoghanlou, Salah , مهري، سعيد نويسنده گروه پرستاري، دانشكده پرستاري و مامايي اردبيل، دانشگاه علوم پزشكي اردبيل، اردبيل، ايران , , مولوي، پرويز نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1394 شماره 0
كليدواژه :
اختلال وسواسي ـ اجباري , مواجههسازي تجسمي , Imaginal exposure-response prevention , Real exposure-response prevention , obsessive-compulsive disorder , مواجههسازي واقعي
چكيده فارسي :
پيشزمينه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسي ميزان اثربخشي روش مواجههسازي واقعي و مواجههسازي تجسمي در بيماران وسواسي ـ اجباري است.
روش كار: پژوهش حاضر يك مطالعه شبه آزمايشي است كه در اين مطالعه، 45 نفر از بيماران وسواسي ـ جبري (مراجعهكننده به كلينيك تخصصي روانپزشكي و روانشناسي بيمارستان فاطمي اردبيل) بهصورت در دسترس انتخاب و به تصادف در سه گروه مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت واقعي (15 نفر)، مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت تجسمي (15 نفر) و گروه كنترل (15 نفر) جاي داده شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه وسواسي ـ جبري مادزلي و مصاحبه ساختاريافته منطبق بر متن بازنگري شده ويراست چهارم راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV) استفاده شد. نمرههاي بهدستآمده از ارزيابيها در دو مرحله (پيشآزمون و پسآزمون) به كمك آزمونهاي آماري تحليل واريانس يكطرفه (مانا) و آزمون تعقيبي شاه مورد تجزيهوتحليل قرار گرفتند.
يافتهها: نتايج نشان داد كه در كاهش علايم بيماران وسواسي ـ اجباري، هر دو روش مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت واقعي و مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت تجسمي تفاوت معنيداري با گروه كنترل دارند؛ اما مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت واقعي در كاهش علايم وسواس فكري ـ جبري موثرتر از روش مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت تجسمي است.
نتيجهگيري: براساس نتايج اين پژوهش ميتوان گفت كه در كاهش علايم وسواسي، مواجههسازي و جلوگيري از پاسخ بهصورت واقعي موثرتر از روش مواجههسازي بهصورت تجسمي است. اين نتيجه ميتواند در اثر فراخواني اضطراب بيشتر در مواجهه با محركهاي واقعي باشد كه بازداري از پاسخ و تجربه اضطراب بيشتر در برابر آن سبب ميشود تا اثرات درماني اين روش بر روش مواجههسازي تجسمي غلبه كند.
چكيده لاتين :
Background & Aims: The aim of this study was to determine the efficacy of real and imaginal exposure-response prevention methods on the improvement of patients suffering from obsessive-compulsive disorder.
Materials & Methods: This semi-experimental study was conducted on 45 patients (from psychiatry clinics and psychology center of Fatemi Hospital of Ardabil) with obsessive-compulsive disorder. The samples were selected through accessible sampling and were randomly put into three groups of real exposure - response prevention group (15 patients), imaginal exposure-response prevention group (15 patients), and control group (15 patients). In order to collect the data, Maudselyʹs Obsessive-Compulsive Scale and Clinical Structured Interview based on the DSM-IV were used. The raw scores from the pre-test and post-test were analyzed using ANOVA and Scheffe’s test.
Results: The results revealed that there was a significant difference between both experimental (real and imaginal exposure-response prevention) and control groups. It was also manifested that real exposure-response prevention method, in comparison to imaginal exposure-response prevention method, was more effectual in reducing symptoms of obsessive-compulsive disorder.
Conclusion: Accordingly, it can be claimed that to reduce the symptoms of obsession, real exposure-response prevention is more effective than imaginal exposure-response prevention. To explain this finding it can be said that the real encounter with fear stimulating situations -in comparison to imaginal exposure- creates more anxiety and this anxiety and apprehension caused real exposure response prevention to overcome the imaginal exposure.
عنوان نشريه :
مجله پزشكي اروميه
عنوان نشريه :
مجله پزشكي اروميه
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 0 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان