عنوان مقاله :
تحليل خوانش مارتين هايدگر از نقد اوّل ايمانويل كانت
عنوان فرعي :
Analysis of Heidegger’s Reading from the Kant’s First Critique
پديد آورندگان :
كلباسي، حسين نويسنده دانشگاه علامه طباطبايي-گروه فلسفه Kalbasi, Hossein , اسكندري، حميد نويسنده - ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1394 شماره 16
كليدواژه :
كاسيرر , هستيشناسي بنيادين دازاين , هايدگر , زمانيت , كانت , شاكلهسازي , تفسير
چكيده فارسي :
مارتين هايدگر در كتاب كانت و مساله مابعدالطبيعه، با چشمپوشي از تفاسيري كه غالباً نقد عقل محض را يك پروژه معرفتشناسانه دانستهاند، آن را بهمنزله اثري هستيشناسانه شرح ميكند. وي ميكوشد تا معلوم كند كه چگونه تمام پارههاي اين اثر كانت (با محوريت حيث زماني بهعنوان بستر شاكلهسازي تخيّل) اصالتاً به مسيله اساسي هستي متناهي انسان يا دازاين (بهمنزله شرط يا بنيان امكان ديگر موجودات) ناظر است. از نظر هايدگر، ايمانويل كانت همانا موسّس هستيشناسي بنيادين دازاين است، گرچه بهسبب گرفتاري در غلّ و زنجير سنّت يا فرادهش فلسفي (بهويژه فلسفه دكارت) در بدايت اين طريق متوقّف گشته و از ادامه آن بازمانده است؛ بدينسان، ميتوان گفت كه به گمان هايدگر، نقد عقل محض و هستي و زمان برادرخوانده يكديگرند، بدين معنا كه هر دو از دغدغهاي واحد زادهاند و به راهي واحد گام نهادهاند. در مقاله حاضر بهويژه با رجوع به كانت و مسيله مابعدالطبيعه و هستي و زمان منحصراً و مختصراً به تحليل و تشريح و ارزيابي اين خوانش هستيشناسانه پرداختهايم تا ببينيم كانت چگونه و به چه معنا موسّس راه هستيشناسي بنيادين دازاين بوده و چرا و به كدامين جهت از ادامه آن بازمانده است. در اين راه ناگزيريم كه رويكرد انتقادي ارنست كاسيرر به خوانش هايدگر از كانت را نيز اجمالاً معرّفي كنيم.
چكيده لاتين :
We know that Martin Heidegger in "Kant and the Problem of Metaphysics" presented some ontological interpretation of "Critique of Pure Reason" as opposed to other epistemological interpretations. He tried to explain how all parts of the work of Kant (based on time as the necessary condition of schematism) are originally related to the basic problem of finite human being or Dasein. Immanuel Kant, from the perspective of Heidegger, is indeed the founder of fundamental ontology of Dasein. The main objective of this paper is related to the same problem. In this article, we have tried to briefly analyze and evaluate and criticize Heideggerʹs interpretation of Kant. Heidegger seems to neglect the other important side of Kant’s thought, namely the non-temporal aspect of apperception. Weʹve noted that Being, in Emmanuel Kant’s view, is not based on time, but certainly on some unknowable and non-temporal foundation beyond human experience.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 16 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان