بررسي اثربخشي اجراي برنامه آموزش فلسفه به كودكان بر كاهش تفكرات غيرمنطقي دانش آموزان دختر كلاس اول مقطع راهنمايي شهرستان بروجن

كودكي يكي از دوران هاي سرنوشت ساز و حساس زندگي انسان مي باشد. در دنيايي كه بسياري از افراد بزرگسال از تفكرات غيرمنطقي و تبعات آن رنج مي برند، توجه به دوره هاي حساس كودكي و نوجواني براي آموزش تفكر منطقي به افراد، امري ضروري به نظر مي رسد. اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشي برنامه فلسفه براي كودكان(P4C) در كاهش تفكرات غيرمنطقي دانش آموزان دختر مقطع راهنمايي شهرستان بروجن انجام شده است. براي انجام اين امر با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي، دو كلاس انتخاب گرديد سپس از هر كلاس 15 نفر به صورت تصادفي انتخاب شد و با روش جايگزيني تصادفي، يك كلاس به عنوان گروه آزمايش و كلاس ديگر به عنوان گروه كنترل انتخاب گرديد. اين دو گروه در يك طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل مورد بررسي و مقايسه قرار گرفتند. بدين صورت كه پس از اجراي پيش آزمون بر روي هر دو گروه، برنامه آموزش فلسفه براي كودكان به مدت 15 جلسه بر روي گروه آزمايش انجام شد. در پايان هر دو گروه در پس آزمون شركت نمودند. به منظور كنترل اثرات پيش آزمون، داده هاي حاصل از اين پژوهش به روش تحليل كوواريانس(ANACOVA) مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج اين تحليل نشان داد برنامه فلسفه براي كودكان به طور معناداري تفكرات غيرمنطقي را در گروه آزمايش كاهش داده است. اين كاهش معنادار در تمام خرده مقياسهاي پرسشنامه تفكرات غير منطقي كودكان ونوجوانان به جز خرده مقياس عدم تحمل در برابر ناكامي هاي كاري نيز مشاهده شد.

Childhood is one of the most crucial and important stages throughout the life. In the world in where many adult individuals suffer from irrational thoughts and their consequences, attention to sensitive age of childhood is important for educating rational thoughts. This survey was conducted aimed to survey effectiveness of implementing philosophy education to children on reduction of irrational thoughts in 6th year students in Brujen. For this, two classes were selected by cluster random sampling. Then 15 students were randomly selected for each class and one class was determined as experimental group and the other was labled as control group through random replacement method. The two groups were surveyed and compared in pre-test and post-test plan in a way in which after implementing pre-test on both groups, 15 sessions of philosophy education to children were held for experimental group. At the end, both groups attended in post-test. In order to control effects of pre-test, data of this survey were analyzed by covariance. Findings showed that philosophy program for children has significantly reduced irrational thoughts in experimental group. This meaningful reduction has been observed in all minor-scales of children’s non-rational thoughts questionnaire except lack of tolerance against work failures.