بررسي استرس‌زاهاي شغلي و ويژگي‌هاي شخصيتي به عنوان پيش‌بين‌هاي بروز علايم روان‌تني در كاركنان يك شركت در اهواز

Job Stressors and Personality Characteristics as Predictors of Psychosomatic Symptoms of the Staff of a Company in Ahwaz

پژوهش حاضر استرس‌زاهاي شغلي و ويژگي‌هاي شخصيتي را به عنوان پيش‌بين بروز علايم روان‌تني در كاركنان پالايشگاه گاز بيد بلند در اهواز بررسي كرده است. بر اساس بررسي پرونده پزشكي كاركنان 83 نفر كه مبتلا به علايم روان‌تني بودند به عنوان نمونه بيمار مشخص شدند. از ميان كاركنان باقي‌مانده نيز 119 نفر به روش تصادفي ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و در مجموع 202 نفر به پرسشنامه اعمال منفي، مقياس عـدم تـوازن تـلاش- پـاداش، پرسشنامه محتواي شغل، پرسشنامه تعارضات كار- خانواده، پرسشنامه عدالت سازماني و پرسشنامه‌ي شخصيتي نيو (به جز گشاده ذهني و توافق‌پذيري) پاسخ دادند. در اين پژوهش براي تحليل فرضيه اصلي از روش تحليل تميز به روش همزمان و گام به گام و در بخش اعتباريابي نيز از همبستگي پيرسون و تحليل عوامل تاييدي استفاده شد. نتايج بدست آمده از كاربرد معادله تابع مميز، فرضيه پژوهش را تاييد كرد. به بيان ديگر از روي استرس‌زاهاي شغلي و ويژگي‌هاي شخصيتي مي‌توان احتمال بروز علايم روان‌تني را در كاركنان پيش‌بيني كرد.

The purpose of this study was to investigate job stressors and personality characteristics as the predictors of the psychosomatic symptoms of the staff of Bidboland refinery in Ahwaz. The subjects were 83 employees who were selected based on their medical files. The healthy sample consisted of 119 employees who were selected through simple random sampling. Altogether, 202 employees answered the negative act, effort-reward imbalance, job content, work-family conflict, organizational justice, and NEO personality (except openness and agreeableness) questionnaires. In order to analyze the main hypothesis, discriminant analysis using enter and stepwise methods were applied and to validate the analysis, Pearson’s correlation and confirmatory factor analysis were used. Results indicated that the discriminant equation confirmed the main hypothesis. In other words, job stressors and personality characteristics, were able to predict the probability of psychosomatic symptom increase.