شيوع سندرم متابوليك در افراد مسن بر اساس سه تعريف ATPIII، IDF و WHO و بررسي ارتباط آن با بيماري‌هاي كرونري

PREVALENCE OF METABOLIC SYNDROME BY THE ATPIII, IDF AND WHO DEFINITIONS AND THEIR ASSOCIATION TO CORONARY HEART DISEASE IN IRANIAN ELDERLY POPULATION

هدف از اين مطالعه تعيين و بررسی شيوع سندرم متابوليك و ارتباط آن با بيماری های قلبی-عروقی در افراد مسن ايرانی بود. روش‌ها: در اين مطالعه مقطعی، شيوع سندرم متابوليك بر اساس معيارهای ATP III ،WHO و IDF در 720 مرد و زن65 ≤ سال بررسی گرديد. رگرسيون لجستيك با روش مرحله‌ای برای تخمين نسبت شانس بروز بيماری های قلبی-عروقی در ارتباط با هر يك از تعاريف سندرم متابوليك در 3 الگو يا طرح صورت گرفت. بدين‌ترتيب كه الگوی اول نسبت شانس بروز بيماری های قلبی-عروقی را با تعديل متغير سن و الگوی دوم بعد از تعديل متغيرهايی سن، سابقه مصرف سيگار، سابقه خانوادگی بروز بيماری های قلبی-عروقی زودرس و LDL ‌ سرمی و در نهايت در الگوی سوم تاثير متغيرهای مخدوش كننده ذكر شده در الگوی دوم به علاوه اجزای سندرم متابوليك بر اساس هر يك از سه معيار تعديل می‌شود. يافته‌ها: شيوع سندرم متابوليك به ترتيب 8/50، 9/41 و 8/41% بر اساس ATP III ، IDF و WHO يافت شد. IDF هم خوانی بالا با ATP III داشت. در الگوی 2، دو تعريف ATP III و WHO با CHD با نسبت های شانس به ترتيب (2/2-1/1) 6/1 و (4/2-9/1) 7/1 ارتباط داشتند. در الگوی 3، چاقی (طبق WHO) و فشار خون بالا (طبق ATP III و WHO) با CHD ارتباط داشتند. نتيجه‌گيری: بر اساس ATP III و WHO، سندرم متابوليك با CHD بعد از تعديل متغيرهای قراردادی ارتباط نشان داد ولی بعد از تعديل اجزای آن اين ارتباط از دست رفت.

Background: The aim of this study was to examine the prevalence of the metabolic syndrome (MetS) and its association with coronary heart disease (CHD) in Iranian older individuals. Methods: In this cross-sectional study, the prevalence of the MetS was determined according to the Third Adult Treatment Panel (ATPIII), the World Health Organization (WHO) and the International Diabetes Federation (IDF) definitions in 720 men and women aged≥65 years. Logistic regression analysis was used to estimate the Odds Ratio (OR) of developing CHD in model 1 an age adjusted model, in model 2 adjusted for age, smoking status, premature history of CHD and LDL cholesterol and in model 3 adjusted for mentioned variables in model 2 plus the components of the MetS according to each definition. Results: The prevalence of MetS was 50.8%, 41.9% and 41.8% by ATPIII, IDF and the WHO definitions, respectively. IDF had high agreement with the ATPIII definition. In model 2, the ATPIII and the WHO definitions of MetS were associated with CHD by the odds ratio of 1.6 (1.1-2.2) and 1.7 (1.9-2.4), respectively. In model 3, obesity (WHO definition) and high blood pressure (ATPIII and WHO definitions) were associated with CHD. Conclusion: As defined by the ATPIII and WHO definitions, the MetS was associated with CHD even after adjustment for the conventional CHD risks, but after further adjustment for their components none of these definitions showed association with CHD.