تاثير هرمنوتيك در فهم قرآن

The effect of Hermeneutics on the understanding of Holy Qur’an

هرمنوتيك به معناي فرآيندي است كه در ضمن آن يك امر دور، غايب، پنهان، نامفهوم و غريب، به امري نزديك، حاضر، آشكار، مفهوم و آشنا تبديل مي‌شود. يكي از اقسام هرمنوتيك، هرمنوتيك فلسفي (مفسر محور) است كه توسط هايدگر تاسيس شد و رسالت آن تبيين شرايط وجودي حصول فهم مي‌باشد و در آن، به مطلق فهم از دريچه پديدار شناختي پرداخته مي‌شود. نگارنده در اين مقاله، عقايد تاثير گذار هرمنوتيك فلسفي از جمله: «پيش‌‌فرضهاي مفسر»، «قرايت پذيري متن»، «تاريخي بودن انسان» و «عدم نياز به كشف نيت مولف» را مورد بررسي قرار داده و شبهات پيرامون آن را پاسخ گفته است. نگارنده در ادامه و پس از آشنايي مخاطبان با پديده هرمنوتيك و شبهات آن، امكان تاثير هرمنوتيك در فهم قرآن و ميزان تاثير آن را مورد بررسي قرار مي‌دهد و به اين نتيجه مي‌رسد كه اين پديده در فهم قرآن تاثير دارد كه برخي از آنها مثبت و برخي منفي هستند. البته به خاطر همين اثرات منفي، عده‌اي به مخالفت با آن پرداخته‌اند اما در مقابل، موافقان استفاده از هرمنوتيك، با تاكيد بر تاثيرات مثبت آن، به استفاده از آن در فهم قرآن مي‌پردازند. بنابراين اگر در استفاده از هرمنوتيك، موارد زير مورد توجه قرار گيرند، مي‌توان از آن بهره برد: 1. تاثير پيش‌‌فرضهاي مفسر در تفسير او از متن، غير قابل انكار است، اما اجازه تحميل آرا وي بر تفسير ممتنع مي‌باشد. 2. امكان فهم معاني قرآن مجيد براي تمامي افراد بشر با سطوح متفاوت دانش، فراهم است. 3. فاصله زماني ميان مفسر و زمان نزول قرآن مجيد، مانع فهم آن نمي‌شود. 4. نظر به آنكه، هدف از نزول قرآن، آگاهي افراد بشر از مقاصد خداوند متعال بوده است، امكان درك پيامهاي حضرت حق به عنوان نازل كننده آن كتاب آسماني، وجود دارد؛ چراكه باور ديدگاه مخالف با حقيقت فوق، لزوماً به معناي نقض غرض از انزال قرآن كريم مي‌باشد.

Hermeneutics is a process that makes a far, absente, hidden, unclear and unfamiliar topic shift to a near, presence, clear and familiar issue. One of the branches of Hermeneutics is “philosophical Hermeneutics” that established by “Heidegger“and his aim was to make the understanding much better and for establishing this point they use phenomenology. The author in this article examines the influential ideas of Hermeneutics and also he answers particular unclear topics that are common in the philosophical Hermeneutics. The writer in continue examines the possibility of understanding the verses of Holy Qur’an with Hermeneutics and concludes that this issue has influence on the understanding of Qur’an, but some of these influences are positive and some are negative. Nevertheless a number of scholars because of these negative effects are disagreeing with this topic, and on the contrary the consenters with emphasizing on the positive influences of Hermeneutics in understanding Qur’an are using it as well. As a consequence if we bear in mind the below fragments we could use Hermeneutics for understanding the verses of Holy Qur’an: 1. The influence of interpreter in interpreting the text is quite important, but this must not lead the interpreter to imposing his/her own ideas on the interpreting of Qur’an. 2. There is the possibility of understanding Qur’an for all people with various types of knowledge. 3. The temporal distance between the interpreter and sending of Holy Qur’an is not an obstacle for understanding of Qur’an. 4. The aim of God for sending Holy Qur’an was to make people wise and for this reason understanding the massage of God for all people is possible. Thus those people that are disagree with the influence of Hermeneutics in understanding of Qur’an, basically are denying the aim of God for sending Holy Qur’an.