مسيح هندوستان(جستاري در آرا فكري و مواضع اجتماعي ـ سياسي فرقه احمديه)

The Christ of India (a quest on Ahmadiyeh sectʹʹs thoughts and social-political positions)

«احمديه» انشعابي منحصر به فرد از اسلام است كه تحت رهبري و تعاليم ميرزا غلام احمد(1908- 1835م) از اهالي دهكده قاديان (Qadian) يكي از روستاهاي شهر گرداس پور در ايالت پنجاب هند نشيت گرفته است. اين جنبش فكري و اجتماعي كه التزام به نوعي همزيستي مسالمت‌آميز با پيروان ساير اديان و مكاتب از شاخصه‌هاي اصلي آن به شمار مي‌رود، در قرن نوزدهم ميلادي در زمان سلطه انگليس بر هند پديد آمد و هسته اصلي انديشه آن، مبتني بر نوع خاصي از پيامبر شناسي است. پيروان احمديه (كه همچنين قادياني و كمتر ميرزايي نيز ناميده شده‌اند) براي موسّس خود، شان پيامبرانه و مسيحايي قايلند. آنان بر اين عقيده‌اند كه غلام‌ احمد يك پيامبر تبليغي و مصلح منتظر و مجدد قرن چهاردهم اسلامي، مهدي و مسيح موعود و همچنين دهمين تجسم ويشنو،(1) خداي هندو است. آنها مسلمانان غير احمدي (كه احمديه را كافر محسوب مي‌كنند) را كافر مي‌دانند و در چهار موضوع زنده بودن عيسي ‌بن مريم، جهاد، مهدويت و خاتميت پيامبر اسلام(ص)، عقايد آنها مخالفت تام با عقايد مورد قبول ساير مسلمانان دارد و از اين رو بارها از جانب قاطبه مذاهب اسلامي مورد تكفير واقع شده‌اند. پيروان چند‌ده ميليوني اين فرقه، به نحو گسترده و جدي در دهه‌هاي اخير به تبليغ و ترويج باورهاي خود در سراسر جهان پرداخته‌اند و تاكنون به عنوان نمايندگان اسلام حقيقي، آثار معتنابهي در قالب كتاب، مجله و پايگاههاي اطلاع‌رساني عرضه نموده‌‌اند. اين نوشتار مي‌كوشد تا با نگاهي به تاريخ پيدايش و نشو و نماي اين جريان، تاريخ اجتماعي و فرهنگي و نيز مهم‌ترين معتقدات اين فرقه را محل بحث و بررسي قرار دهد.

ahmadiyeh is an individual branch of Islam which Mirza Qolam Ahmad(1835-1908) was the leader of this sect who born in Qadian village in Gordas poor city in punjab state. One of the most remarkable features of this movement is its peaceful interaction with other religions. This social movement established in domination of England on India in nineteenth century. Moreover the basic core of his idea is a different type of prophet logy. The Ahmadihey’s followers (who mostly called Qadiani and not often called Mirzaee) believe their leader as a Holy prophet and as a Jesus Christ. They think Qolam Ahmad is a missionary prophet, the expectant reformer of Islamic fourteenth centure, Emam Mahdi (ph) the promised Christ and also know him as a tenth visualizing of Vishnu, the god of Hindu. They claim that non-Ahmadi Muslims (those who called them infidel) are infidel. Ahmadiyeh’s ideas are totally against the idea of Muslims in four parts which are jahad, being alive of jesus Christ, Mahdiship and the last of the prophet mohammad (ph). For these reasons most of the Islamic religions declare them unbelievers. The million followers of this sect are publicizing and popularizing their thoughts widely in the world in recent decades. They introduce themselves as representatives of true Islam and present broadly their ideas through books, magazines and websites. This article by giving and out look through the history of this movement, its social and cultural history and their main ideas tries to examine the thoughts of this sect.