شماره ركورد :
783826
عنوان مقاله :
بعد زيباشناختي و قاعده طلايي؛ نگاهي به تعامل هنر و اخلاق در انديشه هربرت ماركوزه
عنوان فرعي :
Aesthetic Dimension and Golden Rule: Interaction between Art and Ethic in Herbert Marcuse’s Thoughts
پديد آورندگان :
آرام ، عليرضا نويسنده دانشجوي دكتري فلسفه اخلاق دانشگاه قم Aram , Ali Reza
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1393 شماره 12
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
18
از صفحه :
7
تا صفحه :
24
كليدواژه :
قاعده طلايي , اخلاق جهاني , بعد زيباشناختي , هنر رهايي‌بخش
چكيده فارسي :
با مرور انديشه هنري هربرت ماركوزه و مقايسه آن با مفاد قاعده طلايي در اخلاق، مي‌توان هنر مطلوب ماركوزه را يكي از تمهيدات لازم در اجراي اين قاعده و بستري براي حضور آشكارتر و خودآگاه‌تر آن در تعاملات اجتماعي ميان انسان‌ها ارزيابي كرد. اگر قاعده‌ طلايي از مخاطبانش مي‌خواهد كه خود را در موقعيت ديگري گذاشته و ديگري را هم در وضعيت فعلي خود تصور كنند، در انديشه‌ ماركوزه هنر بستري براي ايجاد- يا دست‌كم پيشنهاد - تغيير در وضعيت موجود است. به نظر مي‌رسد كه عنصر مشترك هر دو انديشه ارجاع مخاطب به قوه تخيلّ است؛ قوه‌اي كه باعث ساخت صورتي تازه(خيالي) از واقعيت مستقر مي‌گردد و طرحي مفروض را در برابر وضع موجود ارايه مي‌كند. در واقع مي‌توان گفت طبق نگرشي كه ماركوزه ارايه كرده است هنر از دو جهت به قاعده طلايي و گسترش آن ياري خواهد رساند: الف. تلاش براي تقويت قوه تخيلّ؛ ب. جدي گرفتن امكان تغيير موقعيت‌ها. بنابراين، مي‌توان نشان داد كه هنر مطلوب ماركوزه قادر است ضمانت اجراي قاعد هطلايي را تقويت نمايد. اما، در اينجا تفاوت‌هايي نيز وجود دارد كه انديشه‌ هنري ماركوزه را نيازمند نقد و بازبيني مي‌كند؛ او علاوه بر تغيير موقعيت (به شكل فرضي) به تصاحب موقعيت (به شكل واقعي) هم نظر دارد. اين تفسير يا بيان نتايج انديشه هنري ماركوزه، با طرحي كه ماركوزه در تمام عمر در پي اجراي آن بوده همگام است و از اين حيث در معرض جايگزين ساختن نبرد سياسي به جاي تعامل اخلاقيست.
چكيده لاتين :
If we consider Marcuse’s theory of Art, which is called here Aesthetic Dimension, we find that his Artistic thoughts have an effective role in expanding the Golden Rule, and can appear as a connection point for social relationship. If the Golden Rule invites the people to set themselves as another one (in an imaginary world), Marcuse’s philosophy and theory of Art motivate middle and low class people towards image, and, after that, take their natural and citizen rights (in the real world). While the common sphere of these theory/ rule is Imagination, there is a determining difference which has some alarm sounds for human culture: Marcuse’s Aesthetic Dimension tends to replace political challenge with moral sense.
سال انتشار :
1393
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 12 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت