شناسايي و بررسي ميزان اهميت نسبي استراتژي هاي مديريت دانش با استفاده از شبكه عصبي مصنوعي (مورد مطالعه: شركت هاي دانش بنيان توليد كننده نرم افزار شهر تهران)

مديريت دانش يك منبع مهم براي سازمان است. سازمان ها براي پياده سازي استراتژي هاي مديريت دانش بايد نوآوري را در فرآيندها، فعاليت ها، محصولات و خدمات خود ايجاد كنند. هدف اصلي اين پژوهش، بررسي ميزان اهميت نسبي استراتژي هاي مديريت دانش با استفاده از شبكه عصبي مصنوعي است. جنبه نوآورانه تحقيق، استفاده از شبكه عصبي مصنوعي براي رتبه-بندي استراتژي هاي مديريت دانش است. جامعه آماري شامل كليه كاركنان شركت هاي دانش بنيان توليدكننده نرم افزار شهر تهران مي باشد كه از مجموع پرسشنامه هاي توزيع شده تنها 123 عدد قابل استفاده بودند. اين تحقيق از لحاظ هدف، كاربردي و از حيث گردآوري داده ها توصيفي– پيمايشي مي باشد داده ها با استفاده از پيمايش و ابزار پرسشنامه بدست آمده و سپس با استفاده از تكنيك شبكه عصبي مصنوعي به بررسي اهداف تحقيق پرداخته شده است. يافته ها و خروجي شبكه عصبي نشان مي دهد كه به ترتيب استراتژي دانش آشكار مهمترين بعد استراتژي مديريت دانش و استراتژي هاي دانش پنهان، درون محور و برون محور در اولويت هاي بعدي شركت هاي نرم افزاري دانش بنيان شهر تهران قرار گرفته اند.