شماره ركورد :
785003
عنوان مقاله :
بازتاب انديشه گابريل مارسل در نمايش‌نامه‌هاي او
عنوان فرعي :
The Reflection of Gabriel Marcel’s Thought in His Plays
پديد آورندگان :
ريخته‌گران، محمدرضا نويسنده دكتراي فلسفه غرب، دانشيار گروه فلسفه دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه تهران Rikhtegaran, Mohammadreza , محمودي، منصوره (نوشيد) نويسنده دانشجوي دوره دكتراي فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات Mahmoudi, Mansoureh (Noshid)
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 14
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
7
تا صفحه :
20
كليدواژه :
نمايشنامه , اگزيستانس , فلسفه فرانسه , گابريل مارسل , تياتر فرانسه
چكيده فارسي :
گابريل مارسل فيلسوفِ اگزيستانس، نمايشنامه‌نويس، موسيقي‌دان، منتقد تياتر و موسيقي معاصر فرانسوي است. نمايشنامه‌هاي مارسل پيوندي ناگسستني با مفاهيم فلسفي او دارد. مارسل خود مي‌گويد كه عشق به موسيقي و تياتر در او از علاقه پرُشور به فرديت موجودات و جذابيت مقاومت‌ناپذير رازهاي بي‌پايان به سوي حقيقت سرچشمه مي‌گيرد. مارسل در فلسفه اگزيستانس راه اميد را براي انسان مي‌گشايد؛ در نمايش‌هايش انسان و موقعيت‌هاي او را به چالش مي‌كشد و در موسيقي راهي براي گسترش انديشه خود مي‌جويد. روش انديشه او روشي انضمامي و عيني است، از همين روي با ذات تياتر كه هنري كاملاً ملموس است همخواني بسيار دارد. حتي، مي‌توان گفت كه خواندن نمايشنامه‌هاي مارسل زمينه بهتري را براي درك‌ مفاهيم فلسفي او فراهم مي‌سازد. از آنجا كه هيچ يك از نمايشنامه‌هاي مارسل به زبان فارسي برگردانده نشده، معرفي آثارش ضروري به نظر مي‌رسد. اين مقاله ضمن معرفي نمايشنامه‌هاي مارسل كوشش دارد بازتاب انديشه فلسفي او را در ناب‌مايه‌هاي (Abstract) آثار نمايشي‌اش بيابد. برخي از اين مفاهيم كه در نمايش‌ها ظهور يافته‌اند عبارت است از: مرگ، حضور، وفاداري خلاق، راز، و اميد.
چكيده لاتين :
Gabriel Marcel is a contemporary French existential philosopher, dramatist, musician, theater and music critic. As he says his love for music and theater stems from his passionate interest in the individuality of beings and irresistible attractions of reality. In existential philosophy he opens the hope path to human beings; challenges the man and his situation in his dramas and searches a way for developing his thought in music. His mode of thinking is concrete and objective, and so conforms totally to the theater’s essence as a fully tangible art. Marcel’s plays do not provide answers but they do suggest paths of light for reflection whereby we might discover an authentic response to the challenge of the dramatic situation. Indeed, after the curtain falls spectators reflect on the questions raised not only in relation to the characters in the play but in relation to their own lives as well. It can even be said that reading his dramas provides a better ground to understanding his philosophic concepts. Introducing his works seems necessary as none of his dramas has been translated into Persian yet. While presenting his dramas this article is an inquiry about how Marcel’s philosophic terms are reflected in the themes of his dramatic works. Some of these terms include: death, presence, faith, creative fidelity, mystery and hope.
سال انتشار :
1394
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
عنوان نشريه :
كيمياي هنر
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 14 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت