تحليل نقش رهبري خدمتگزار در كارآفريني سازماني

The Role Analysis of Servant Leadership on Corporate Entrepreneurship

‏رهبري خدمتگزار از مفاهيم جديد در حوزه رهبري و رفتار سازماني محسوب مي‌شود. اين نظريه آموزه‌هاي خوبي براي مديران و مديريت زيردستان ارايه مي‌كند و نقش اساسي در هدايت پيروان و ايجاد جو سازماني مناسب براي خلاقيت و كارآفريني دارد. از اينرو تحقيق حاضر به بررسي نقش ‏رهبري خدمتگزار بر كارآفريني سازماني مي‌پردازد. تحقيق از نظر هدف كاربردي و به روش همبستگي انجام شده است. جامعه آماري ‏كاركنان اداره آموزش ‏بانك رفاه كارگران استان تهران به تعداد 350 نفر است كه تعداد 169 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه‌گيري ساده به عنوان نمونه انتخاب ‏شد. ابزار گردآوري داده‌ها پرسشنامه بود و براي تحليل آن از آزمون همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون چند ‏متغيره(به روش گام به گام)، مدل معادلات ساختاري استفاده گرديد. نتايج بدست آمده از آزمون فرضيه‌ها نشان داد كه رابطه مثبت و معني‌داري بين رهبري ‏خدمتگزار و كارآفريني سازماني در سطح اطمينان 99/0 وجود دارد. همچنين نتايج معيارهاي نيكويي برازش نشان دهنده برازش خوب مدل تحقيق است. مدل معادلات ساختاري نيز مبين نقش مثبت رهبري خدمتگزار بر كارآفريني سازماني است. در نهايت با توجه به نتايج آزمون فرضيه‌ها، ‏پيشنهادهايي ارايه گرديد.‏

The servant leadeship is new concepts in the domain of leadership and organisation behavior. This theory provide good learning for managing sobordinates, and it has basic role in leading employees and making suit organisational climate for creation and entrepreneurship. In this article we want to survey of the effect servant leadeship on corporate entrepreneurship. The Statistical population comprises 350 employees of Refah Bank of Tehran and 169 individuals were studied according to Morganʹs table in order simple random method. The research is an applied one, using correlation method. Questionnaire is used to collecting data. We used Pearson correlation ‎test, Multi-variate Regression(enter), structural equation modeling for data analysis and hypothesis testing. The analysis results indicate that the servant leadeship has a significant and positive effect on corporate entrepreneurship. The model outputs indicate good fitness of the model. Finally, recommendations for improving servant leadeship and corporate entrepreneurship are presented.