وضعيت بروز فحلي و غلظت هورمون هاي استروژن و پروژسترون سرم خون ميش هاي عربي همزمان شده با سيدر در خارج از فصل توليدمثل

Status of estrus and blood serum estrogen and progesterone in Arabic ewes synchronized with CIDR in non-breeding season

زمينه مطالعاتي: همزمان سازي فحلي تكنيك ارزشمندي در كنترل فعاليت توليمثلي ميش مي باشد. هدف: هدف از اين تحقيق، بررسي وضعيت فحلي و سيماي هورموني سرم خون ميش هاي عربي فحل شده با استفاده از دوره هاي بلند و كوتاه مدت سيدر گذاري در فصل غيرتوليد مثل بود. روش كار: تعداد 58 راس ميش عربي 2 تا 5 سال (ميانگين وزن 46 كيلوگرم) غيرآبستن طي فصل غير توليدمثلي در يك طرح كاملاً تصادفي به سه گروه آزمايشي شاهد (بدون درمان)، سيدرگذاري كوتاه مدت (6 روزه) و سيدرگذاري بلند مدت (14 روزه) تقسيم شدند. همزمان با برداشتن سيدرهاي واژني، 600 واحد PMSG به صورت داخل ماهيچه اي تزريق شد. در گروه هاي تحت درمان با سيدر، غلظت هورمون هاي استروژن و پروژسترون خون در بازه هاي زماني بلافاصله قبل از سيدرگذاري، سه روز پس از سيدرگذاري، يك روز پس از خروج سيدر و 50 روز پس از قوچ اندازي اندازه گيري شدند. براي تشخيص فحلي و جفت-گيري، به هر 5 راس ميش، يك راس قوچ عربي سالم و بارور معرفي شد. نتايج: فاصله ي خروج سيدر تا شروع فحلي در تيمارهاي كوتاه و بلند مدت استفاده از سيدر، به ترتيب، 02/51 و 74/34 ساعت بود (01/0 > P). درصد بروز فحلي در تيمارهاي كوتاه مدت (8/88%) و بلندمدت (2/95%) سيدر بالاتر از شاهد (26/5%) بود (01/0 > P)، ولي اين اختلاف بين تيمارهاي سيدر معني دار نبود. غلظت استروژن سرم خون در تيمار سيدر بلندمدت در زمان هاي يك روز پس از خروج سيدر و 50 روز پس از قوچ اندازي از تيمار سيدر كوتاه مدت به طور معني داري بيشتر بود (01/0 > .(P در زمان هاي تحت مطالعه اختلاف معني داري از لحاظ غلظت پروژسترون در بين تيمارها وجود نداشت. ميزان اين هورمون ها در زمان هاي مختلف تيمارهاي كوتاه و بلند مدت سيدر داراي نوسانات معني داري بودند (01/0 > .(P نتيجه-گيري نهايي: بكارگيري سيدر كوتاه مدت 6 روزه منجر به القا فحلي و فعاليت توليدمثلي مناسب در فصل غيرتوليدمثلي ميش هاي عربي شد.

BACKGROUND: Estrus synchronization is a valuable technique in control of reproductive function in ewe. OBJECTIVES: The aim of this study was to determine the status of estrus incidence and hormone profiles in blood serum of Arabic ewes synchronized using the long and short periods of CIDR in non-breeding season. METHODS: In non-breeding season, a total of 58 Arabic ewes aged 2-5 years old (average of BW 46 kg) and non pregnant in a completely randomized design were assigned to three experimental groups: 1- control (no treatment), 2- short-term (6 days) and 3- long-term (14 days) treatments with vaginal CIDR. Immediately after removing the CIDR, 600 IU of PMSG was injected intra muscle. In the CIDR treatments, estrogen and progesterone concentrations of blood serum were measured immediately before of CIDR insertion, three days after CIDR insertion, one day after CIDR removal and 50 days after mating. In order to heat detection and mating, one healthy and fertile Arabic ram was introduced to every 5 ewes. RESULTS: The interval to estrus after CIDR removal in short and long term treatments, were 51.02 and 34.74 hours, respectively (P < 0.01). Occurrence of estrus in short-term (88.8%) and long term (95.2%) treatments of CIDR was higher than control (5.26%) (P < 0.01), but this difference between CIDR treatments was not significant (P > 0.05). One day after CIDR removal and 50 days after mating, estrogen concentration of blood serum was significantly higher in long-term than the short-term CIDR treatment (P < 0.01). There was no significant difference in blood serum progesterone level between treatments in all times (P > 0.05). The concentrations of these hormones in various periods of short and long term treatments of CIDR were in fluctuant. CONCLUSIONS: The use of short term (6 days) CIDR has the appropriate estrus occurrence and reproductive function in non breeding season of Arabic ewes.