عنوان مقاله :
گزاره هاي «پست مدرنيسم» در ذهن و زبان فروغ فرخزاد
عنوان فرعي :
Postmodernism’s symptom in the Forough’s language and intelligence
پديد آورندگان :
خسروي شكيب، محمد نويسنده استاديار ادبيات فارسي , , ياراحمدي، مريم نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد ادبيات فارسي ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1391 شماره 5
كليدواژه :
پست مدرنيسم , سپيد نويسي , فروغ فرخزاد , پارانويا , عدم قطعيت معنا , ضدروايت
چكيده فارسي :
پست مدرنيسم و پست مدرن ها برخلاف مدرنيسم، دنياي شبيه سازي شده است كه به واقعيت شباهت دارد اما واقعيت نيست. آنها به باور خود در جهان تهي از خرد و حقيقت به بي معنايي و چند معنايي كه خود نوعي بي معنايي و بي اعتنايي به دانش و علم است، رسيده اند و اين خود تاكيدي است بر اصل شك انديشي و ترديد و لاجرم نااميدي و ياس متعاقب و حاكميت پوچي مطلق. حضور پست مدرنيسم در حوزه ادبيات و هنر به نوعي تقليد و دنباله روي مي انجامد. انواع ادبي تقليد شدند و ديگر از بازآفريني خبري نبود. قوانين و موازين سنتي بي اعتبار شدند. ادبيات پست مدرن در نهايت به آفرينشي از ژانرها و سبك ها و شيوه هاي روايتي مي ماند كه سياليت، زودگذري، ناپايداري، اختلاط، بينامتني، امتزاج (كولاژ) و تجزيه و پراكندگي مهمترين ويژگي هاي آن است. فروغ فرخزاد يكي از معدود شاعران ايراني است كه با سرودن دو مجموعه ي «تولدي ديگر» و «ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» به سرعت از مدرنيسم نيمايي گذر كرد و نشانه هاي پست مدرنيسم را به فراواني در اين دو مجموعه بكار گرفت. «بينامتنيت»، «ضد روايت»، «پراكندگي»، «سپيد نويسي»، «پوچ گرايي»، «پارانويا»، «طنز»، «عدم قطعيت»، «تناقض گويي» و... از مهمترين گزاره هاي پست مدرنيستي است كه در شعر فروغ به صورت عام و كم رنگ و در دو مجموعه مذكور به صورت خاص ديده مي شود. اين مقاله تلاشي است در جهت اثبات وجود رگه ها و نشانه هاي جريان ادبي پست مدرنيسم در اشعار فروغ فرخزاد.
چكيده لاتين :
Postmodernism in the contemporary world anxiously searches the trace of pessimistic view which crop up by some of modernists previously. This view point could be acknowledged as one kind of reflection in opposition to modernism honored toward technology and power of knowledge. Postmodernism in the literature area come to result with some sort of reproduction and imitation so that creativity and novelty were knocked down and literary genres were imitated and creation was forgotten. Rulers and principles were invalid. In the end, postmodernism could be accepted as narrative style which fluidity, transiently, intertxtuality, anti-narrative, disarrangement, mixture, discrepancy and decomposition are more important feature of this movement. Forough as distinguished poet in the Persian literature could be accepted as postmodernism poet so that during the composition of “Second berth” and “belief and trust on winter as a cold season” the reader can trace the clues of postmodernism in this volumes. Intertxtualiy, blank writing, Paranovia, absurdity, irony, uncertainty and inconsistency are famous sign which could be mapped out in her poetry. This article launches a trip for understanding and establishes the following of Forough to postmodernism’s as influential movement.
عنوان نشريه :
مطالعات بلاغي
عنوان نشريه :
مطالعات بلاغي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 5 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان