اثر ورمي كمپوست روي برخي ويژگي هاي زيستي شته ي جاليز Aphis gossypii Glover و پشه ي شكارگر Aphidoletes aphidimyza Rondani در دو رقم خيار گلخانه اي

چكيده انجام عمليات كشاورزي مانند استفاده از كود و ارقام مختلف يك گياه مي تواند روي ويژگي هاي جمعيتي آفات و دشمنان طبيعي آن ها موثر باشد. در اين تحقيق، تاثير كاربرد نسبت هاي مختلف ورمي كمپوست: خاك (100:0، 90:10، 80:20 و 70:30 درصد) به عنوان بستر رشد دو رقم خيار (خسيب و كريم)، روي ويژگي هاي زيستي شته ي جاليز Aphis gossypii Glover، و پشه ي شكارگر آن Aphidoletes aphidimyza Rondani مورد مطالعه قرار گرفت. آزمايش ها در داخل اتاقك رشد در دماي 2 ± 25 درجه ي سلسيوس، رطوبت نسبي 5 ± 65 درصد و دوره ي نوري 16 ساعت روشنايي و 8 ساعت تاريكي انجام شد. بيش ترين و كم ترين طول عمر حشرات كامل شته ي جاليز به ترتيب در نسبت هاي100:0 درصد رقم خسيب و 70:30 درصد رقم كريم به دست آمد. بيش ترين زادآوري كل شته در تيمار 100:0 درصد در هر دو رقم خسيب و كريم و كم ترين زادآوري آن در تيمار 70:30 درصد رقم كريم بود. كم ترين طول دوره ي جنيني پشه ي A. aphidimyza در تيمارهاي 80:20 و 70:30 درصد رقم كريم و تيمار 70:30 درصد رقم خسيب مشاهده شد. كم ترين طول دوره ي لاروي آن نيز در تيمار 70:30 درصد رقم كريم بود. همچنين، زادآوري كل پشه ي A. aphidimyza با افزايش نسبت ورمي كمپوست بيش تر شد. نتايج نشان داد كه اغلب پارامترهاي زيستي شته ي جاليز و پشه ي A. aphidimyza تحت تاثير نوع رقم و مقدار كود ورمي كمپوست قرار داشتند. بنابراين، تلفيق اين دو روش زراعي با دشمن طبيعي مي تواند به كنترل موثر شته ي جاليز در برنامه هاي مديريت تلفيقي آفات به ويژه در كشت هاي گلخانه اي منجر شود. واژه هاي كليدي: Aphidoletes aphidimyza، زادآوري، شته ي جاليز، طول دوره هاي نشوونمايي، كود آلي.

Abstract Agricultural practices such as application of fertilizer and various cultivars of host plant can affect population parameters of the pests and their natural enemies. In this research, effects of using different vermicompost: soil ratios (0:100, 10:90, 20:80 and 30:70 %) as a growth medium of two cucumber cultivars (Khasib and Karim) were investigated against biological parameters of the melon aphid, Aphis gossypii Glover and its predator gall midge, Aphidoletes aphidimyza Rondani. The experiments were carried out in a growth chamber at 25 ± 2°C, 65 ± 5 % RH and a photoperiod of 16:8 h (L:D). The longest and shortest longevity of the aphid was obtained at 0:100 % ratio of Khasib and at 30:70 % ratio of Karim. The highest total fecundity of the aphid were at 0:100 % ratio for both Khasib and Karim and lowest fecundity of it was at 30:70 % ratio of Karim. The shortest incubation period of A. aphidimyza was observed at 20:80 and 30:70 % ratios of Karim and at 30:70 % ratio of Khasib. The shortest larval period was also at 30:70 % ratio of Karim. The total fecundity of predator increased with increasing the vermicompost ratios. The results revealed that most biological parameters of the A. gossypii and A. aphidimyza were affected by the type of cultivar and dosage of vermicompost fertilizer. Therefore, intergration of the both cultural methods and natural enemy can lead to better controlling of the melon aphid in integrated pest management programs especially in greenhouse cultures. Keywords: Aphidoletes aphidimyza, Developmental time durations, Fecundity, Melon aphid, Organic fertilizer.