عنوان مقاله :
تحليل گفتمان؛ مباني رويكردها و اهداف
عنوان فرعي :
Discourse Analysis; Principles, Approaches and Objectives
پديد آورندگان :
شرف‌الدين، سيدحسين نويسنده استاديار گروه جامعه‌شناسي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره , , بياني، حسين نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1393 شماره 9
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
Discourse analysis , فلسفه , critical discourse , علم اللغه , linguistics , گفتمان انتقادي , زبانشناسي , Philosophy , ما بعد البنيويه , Sociology , structuralism , علم الاجتماع , البنيويه , الخطاب الانتقادي , الفلسفه , تحليل الخطاب , تحليل گفتمان , ساختگراي , جامعه‌شناسي , Post-Structuralism , مابعد ساختگرايي
چكيده فارسي :
«گفتمان» يكي از پيچيدهترين مفاهيم عصرما است. تكثر معنايي و استفادههاي متفاوت از اين واژه، موجب شده كه به‌راحتي نتوان مخرج مشتركي براي همه صورتهاي متفاوت آن پيدا كرد. با اين وجود، گفتمان نقش محوري در توليد جهان اجتماعي، از جمله دانش، هويت، روابط اجتماعي و زندگي روزمره بازي مي‌كند. بررسي دقيق گفتمان (به مثابه يك روش) نيازمند بررسي نسبت آن با ساير حوزه‌هاي معرفتي نظير فلسفه زبان، جامعه‌شناسي و برخي تاملات پسامدرن و چگونگي وامگيري اين حوزه از حوزه‌هاي معرفتي مذكور مي‌باشد.
كاربرد پرشمار واژه «گفتمان» و عدم تفكيك و غالباً نامشخص بودن معناي منظور، گوياي اين است كه بيشتر كاربران به گستره مفهومي و تنوع كاربردي اين واژه در نظامهاي معرفتي مختلف التفات چنداني نداشته و گاه فهم عميقي نيز از بُنمايههاي فلسفي، معرفت شناختي، زبانشناختي و جامعهشناختي آن ندارند. اين قبيل تعاملات ساده‌انگارانه، منجر به بدفهمي، كاربرد ناصواب، خلط مباحث، عدم تفكيك جنبه‌هاي نظري و روشي و... شده است. اين نوشتار در صدد است تا در حد امكان به تنقيح نظريه گفتمان، بنمايهها، رويكردها و نسبت آن با حوزه‌هاي معرفتي مختلف بپردازد و در اين راه، به كاربرد دقيقتر آن در متون و محاورات علمي كمك كند.
چكيده لاتين :
"Discourse" is considered as one of the most complex concepts today. The plurality of meanings and various uses of this term have made it difficult to find a compromise solution for all its different forms. However, discourse plays a key role in the production of a social world including, knowledge, identity, social relations and everyday life. A careful analysis of discourse (as a method) requires studying its relationship with the other areas of knowledge such as philosophy of language, sociology, some postmodern reflections and the way it is indebted to the mentioned areas of knowledge. The common use of the word "discourse" , lack of right classification and ambiguity of the meaning of discourse make most users unable to fully realize the conceptual breadth and diversity of the use of this term in the different epistemological systems, and ,sometimes, unable to well understand the philosophical, epistemological, linguistic and sociological property of discourse. These simple-minded interactions lead to misunderstanding, incorrect use, confusion, not distinguishing between theoretical and methodological aspects and other aspects. This paper seeks to revise the theory of discourse, themes, approaches and its relation with the different areas of knowledge and contribute to a more accurate use of discourse in scientific texts and conversations.
چكيده عربي :
الخطاب يعدّ احد اكثر المفاهيم تعقيداً في عصرنا الراهن، فتعدّد معاني هذه الكلمه الذي جعلها تستعمل في دلالاتٍ كثيرهٍ قد اسفر عن صعوبه ايجاد مخرجٍ مشتركٍ لجميع دلالاتها المفهوميه، ولكن مع ذلك فهذه الكلمه لها دورٌ اساسيٌّ في انتاج معطياتٍ علي الصعيد الاجتماعي وبما في ذلك العلم والهويه والعلاقات الاجتماعيه والحياه اليوميه. تحليل دلالات هذه الكلمه بدقّهٍ كاسلوبٍ معتمدٍ، يتطلّب اجرا تحليلٍ عليها في مختلف المجالات المعرفيه من قبيل فلسفه اللغه وعلم الاجتماع وبعض تامّلات عصر ما بعد الحداثه، ومن ثمّ الاقتباس لدلالتها من هذه المجالات المعرفيه.
الاستعمال واسع النطاق لكلمه الخطاب وعدم الفصل بين مختلف معانيها او عدم تحديد هذه المعاني في معظم الاحيان، هي مسايل تدلّ علي انّ غالبيه مستعمليها لا يلتفتون كما ينبغي الي سعه نطاقها المفهومي وتنوّع دلالاتها في مختلف الانظمه المعرفيه، واحياناً فانّهم يفتقدون الفهم الدقيق للبني الاساسيه علي صعيد الفلسفه والمعرفه وعلم اللغه وعلم الاجتماع. لا شكّ في انّ هذه الاوضاع تشير الي سذاجه الفكر ومن ثمّ تودّي الي حدوث فهمٍ خاطي واستعمال غير صايبٍ للكلمه او الخلط بين مختلف المباحث وعدم الفصل بين الجوانب النظريه والمنهجيه التي تتضمّنها، وما الي ذلك من مسايل سلبيه. الهدف من تدوين هذه المقاله هو السعي قدر المستطاع لتنقيح نظريه الخطاب وبيان البُني الاساسيه التي ترتكز عليها والتوجّهات الفكريه بالنسبه اليها علي صعيد مختلف المجالات المعرفيه، وبالطبع فانّ نتيجه هذه الدراسه من شانها المساعده علي تحقيق فهمٍ اكثر دقّه للنصوص والحوارات العلميه.
عنوان نشريه :
عيار پژوهش در علوم انساني
عنوان نشريه :
عيار پژوهش در علوم انساني
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 9 سال 1393
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
