ارزيابي اثرات منابع انرژي تجديدپذير در چهارچوب برنامه‌ريزي توسعه توليد از ديدگاه پدافند غيرعامل و رفاه اجتماعي

Evaluating the Effects of Renewable Energy Resources from Passive Defence and Social Welfare perspectives in the Context of Expansion Planning

صنعت برق به عنوان يك صنعت زيربنايي و مادر، نقش مهمي در توسعه اقتصادي و رفاه اجتماعي دارد. در اين راستا، پيوستگي در عرضه تقاضا، اطمينان در ارايه خدمات، پايين نگه‌داشتن قيمت انرژي، دست‌يابي به استانداردهاي كيفي، كاهش خطرات زيست‌محيطي و حفظ موقعيت استراتژيك سامانه‌هاي قدرت، مستلزم برنامه‌ريزي‌هاي مدوني است كه بايد توسط مسيولان انجام گيرد. در مقاله پيشرو، با تكيه بر مفهوم تابع رفاه اجتماعي برگسون- سامويلسون، اثر منابع انرژي تجديدپذير تحت اجراي سياستهاي تشويقي در برنامهريزي توسعه توليد، از ديدگاههاي مختلفي چون مسايل زيستمحيطي، پدافند غيرعامل و در نهايت رفاه سرمايهگذار و مصرفكنندگان انرژي مورد ارزيابي قرار ميگيرد. بدين منظور ابتدا با در نظر داشتن اثر يكي از رايجترين سياستهاي تشويقي تحت عنوان سياست حق انتشار با قابليت دادوستد، يك مدل جامع براي برنامهريزي توسعه توليد ارايه ميگردد؛ سپس با توجه به نتايج به‌دست آمده از حل مدل مزبور توسط الگوريتم بهينهسازي جستجوي گرانشي، به بررسي ديدگاههاي مطروحه پرداخته ميشود. نتايج حاصله حاكي از مثمر ثمربودن سياست مورد نظر در ارتقا سطح رفاه و امنيت،از طريق محدود نمودن ميزان آلاينده‌هاي انتشاريافته در بخش توليد و افزايش سرمايه‌گذاري بر روي واحد‌هاي تجديدپذير و دست يابي به پراكندگي و تنوع توليد است.

Power industry, as an infrastructure industry, plays a critical role in economic progress and social welfare. In this context, continuous load meeting, reliable service, to keep low energy price, achieving the quality standards, environmental protection and preservation of strategic position of power systems are contingent upon the precise planning which should be considered by corresponding responsible. In this paper, the role of renewable energy sources under implementation of incentive policies in generation expansion planning is evaluated from various perspectives: among them, environmental issues, passive defence, the surplus of the consumers and producers in energy production. These perspectives are modeled on the Bergson-Samuelson social welfare function. In this context, first, one of the most popular incentive policies, i.e. emission trading system, a comprehensive model is proposed for the generation expansion planning problem; then, regarding the obtained results from applying the gravitational search algorithm to the model, aforementioned perspectives are exposed to discussion. Analysis of the findings show the effectiveness of the simulated policy in improving the social welfare and energy security via emission reduction and promotion of renewable-based units and accessibility to the distributed resources.