تحليل جامعه شناختي خشونت زنان عليه مردان

The Sociological Analysis of Females’ Violence against Men

خانواده همواره با مسايل متعددي روبرو بوده است. خشونت خانگي همواره يكي از آسيب هاي خانواده از گذشته تاكنون بوده است؛ اما امروزه خشونت خانگي ابعاد تازه تري به خود ديده است. خشونت عليه مردان يكي از انواع جدي خشونت خانگي است كه در سال هاي اخير توجه ي محققين را به خود جلب كرده است. بر اين اساس مقاله ي حاضر در صدد است با تاكيد بر اختلال عوامل رابطه اي درون خانوادگي (بي نظمي) به بررسي عوامل موثر بر خشونت زنان عليه مردان در شهر بابلسر بپردازد. روش تحقيق از نوع پيمايشي و ابزار سنجش آن پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه ي آماري شامل كليه ي مردان متاهل شهر بابلسر مي باشد. حجم نمونه ي آماري بر اساس فرمول كوكران 384 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي در شهر بابلسر جمع-آوري گرديد. نتايج تحقيق نشان داد كه خشونت زنان عليه مردان با متغيرهايي چون عدم همفكري مشترك، عدم همگامي مشترك، عدم همبختي مشترك و عدم همدلي مشترك رابطه اي معنادار دارد؛ همچنين با توجه به مدل ساختاري ارايه شده همه ي اين متغيرها 35 درصد از تغييرات متغير وابسته (خشونت زنان عليه مردان) را تبيين كرده اند.

Family always had encountered withvarious issues. Domestic violence has been one of the families’ troubles since this time. But today domestic violence has faced newer aspects. Violence against men is one of the most serious domestic violence which has grabbed researchers’ attention in recent years. Therefore the present article investigates the effective factors on females’ violence against men in Babolsar with focusing on disorder of relative factors which are inside the families (indiscipline). The methodof this research is survey and the instrument for data collecting is the questionnaire which the researcher has piloted it by herself. Participants are included all married men of Babolsar. The number of participants is estimated 384 men according to Coceran formula. The data is collected by using questionnaire and clustering in several sections in Babolsar. The result of the research has shown that there is a relationship between violence against men with variables such as the lack of thinking alike; keep up with each other,common unlucky, and the lack of sympathy. Moreover, by considering the presented model all these variables have stated 35 percent of the changes of dependent variables (violence of women against men).