عنوان مقاله :
بقاي نفس انسان در ديدگاه ابنسينا و فخر رازي
عنوان فرعي :
Survival of Human`s Soul in Avicenna and Fakhr-e Razi`s Views
پديد آورندگان :
خادم جهرمي، حامده نويسنده استاديار گروه معارف اسلامي دانشگاه علوم پزشكي شيراز. Khadem Jahromi, Hamedeh , سعيديمهر، محمد نويسنده دانشيار گروه فلسفه، دانشگاه تربيت مدرس Saeedimehr, Mohammad
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1394 شماره 43
كليدواژه :
ابنسينا , بدن , بقاي نفس , فخر رازي , نفس ناطقه
چكيده فارسي :
بقاي نفس از موضوعات بحثبرانگيز و چالشي در حوزه فلسفه است كه در اين نوشتار با پرداختن به مفاهيم اساسي آن، اين موضوع از ديدگاه ابنسينا و فخر رازي بررسي ميشود. ابنسينا از طريق عدم تعلق ذاتي ميان نفس و بدن، بقاي نفس پس از مرگ را اثبات ميكند؛ بدين معنا كه فساد بدن، هيچگونه تاثيري در فساد نفس ندارد. فخر رازي نيز بدن را محل تصرف نفس ميداند و براي رهايي از شبهه فساد نفس با فساد بدن، معتقد است نبايد نفس را حال در بدن و ساري در آن بدانيم؛ بلكه بين نفس و بدن، مناسبتي از جهت قرب و بعد نيست. بر اين اساس، اين دو فيلسوف، بر اينكه نفس ناطقه به عنوان يك موجود مجرد، پس از مرگ باقي است و انعدام بدن، هيچ تاثيري در انعدام آن ندارد، اتفاق دارند.
چكيده لاتين :
Human soul`s survival is one of philosophical challangable problems. In this paper, considering and mentioning its essential conceptual elements, Avicenna and Fakhr-e Razi`s views have been comparatively studied. Avicenna has relied on lack of essential dependence between human soul and body to prove the former`s survival. Such being the case, corruption of body would be of no effect on soul`s life. While Razi has viewed body only as a case for soul`s physical action not as an essential element for it. There is no such a relation as approximation and farness between them. In this way, the two philosophers have agreed on survial of human soul after death and corruption of body.
چكيده عربي :
بقا النفس من المواضيع المثيره للجدل في الفلسفه. هذا البحث يشرح المفاهيم الاساسيه لهذا الموضوع و يبحثه من وجهه نظر ابنسينا و الفخر الرازي. يثبت ابنسينا بقا النفس بعد الموت عن طريق عدم التعلّق الذاتي بين النفس والبدن؛ بمعني ان فساد البدن ليس له اي تاثير في فساد النفس. والفخر الرازي يري ايضاً ان البدن محل تصرف النفس، ولاجل التخلّص من شبهه فساد النفس بفساد البدن يعتقد انه لا ينبغي اعتبار النفس حالّه في البدن و ساريه فيه، و انّما هناك بين النفس والبدن علاقه ليست من باب القرب والبعد. و علي هذا الاساس يتوافق راي هذين الفيلسوفين علي ان النفس الناطقه باعتبارها موجود مجرّد باقيه بعد الموت، وانعدام البدن لا تاثير له في انعدامها و لا يودي الي فنايها.
عنوان نشريه :
انديشه نوين ديني
عنوان نشريه :
انديشه نوين ديني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 43 سال 1394
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان