بررسي و مطالعه اثر جنس ابزار و مقدار جريان سيال دي الكتريك بر عملكرد فرآيند ماشين كاري تخليه الكتريكي نيمه خشك

Investigation and study of the tool material and the dielectric fluid rate effect on the performance of near dry electrical discharge machining

يكي از پركاربردترين فرآيندهاي ماشين كاري غيرسنتي، ماشين كاري تخليه الكتريكي مي باشد كه براي ماشين كاري قطعاتي با سختي بالا، بخصوص در صنعت قالب سازي به طور گسترده مورد استفاده قرار مي گيرد. در اين پژوهش، فرآيند ماشين كاري تخليه الكتريكي نيمه خشك به منظور بررسي تاثير جنس ابزار و مقدار سيال دي الكتريك بر نرخ براده برداري، سايش ابزار، زبري سطح و توپوگرافي سطح مورد مطالعه قرار گرفته است. سه جنس ابزار (مس، مس- كروم، مس- قلع) و سه سطح از نرخ سيال دي الكتريك استفاده شده است، نتايج بدست آمده نشان مي دهد كه ابزار مس به دليل رساناي حرارتي و الكتريكي بهتر، داراي نرخ براده برداري و سايش ابزار بيشتري مي باشد. افزايش نرخ سيال دي الكتريك در هر سه سطح از انرژي تخليه الكتريكي باعث نرخ براده برداري و سايش بالا شده است، همچنين در شدت جريان تخليه الكتريكي بالا سطح قطعه كار ماشينكاري شده با ابزار مس- قلع زبري پايين تري دارد.

One of the most widely used non-traditional machining processes is electrical discharge machining (EDM) that is used for machining of parts with the high hardness such as die sinking. In this paper, the near-dry electrical discharge machining process has been studied to investigate the effect of the tool material and the dielectric fluid rate on material removal rate, tool wear rate, surface roughness and surface topography. Three tools material (copper, copper-chromium, and copper-tin) and three levels of dielectric fluid rate have been considered. The results showed that the copper tool has the higher material removal rate and the higher tool wear rate due to the higher thermal and electrical conductivity coefficient. Increase in dielectric fluid rate in all of the levels of electrical discharge energy causes the higher material removal rate and the higher tool wear. Also, in high current intensity of electrical discharge, the copper-tin tool has the lowest surface roughness.