بررسي چالشهاي تربيت بدني براي كاربرد فناوري اطلاعات در مدارس هوشمند ابتدايي

هدف از پژوهش حاضر شناسايي موانع كاربرد فناوري اطلاعات در درس تربيت بدني مدارس هوشمند دوره ابتدايي اداره آموزش و پرورش منطقه انزل مي باشد. از اين رو، تمامي آموزگاران تربيت بدني ،معاونان پرورشي و تربيت بدني، مديران مدارس، معاون آموزگاران چند پايه و تك پايه كه درس تربيت بدني را خودشان تدريس مي كنند به صورت برابر با جامعه آماري انتخاب شدند(N=161 ) و به پرسش نامه محققان ساخته 34 سوالي پنج ارزشي ليكرت پاسخ دادند. روايي صوري و محتوايي پرسشنامه براساس اصطلاحات محققان مديريت ورزش مورد تاييد قرار گرفت و پايايي آن نيز با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ (%91) به دست آمد. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از تحليل عامل اكتشافي براي اولويت بندي هر يك از آنها از آزمون فريدمن استفاده شد . نتايج تحليل عامل اكتشافي نشان داد كه بر اساس تبيين واريانس تجمعي 69درصدي و با حذف پنج گويه، تعداد 6 مانع انساني (87/6)، امكاناتي- تجهيزات (11/6)، فني(45/4)، فرهنگي(41/4)، مالي(75/2) وتوانايي حرفه اي(24/2) شناسايي شدند و نتايج آزمون فريدمن نيز نشان داد كه هر كدام از آنها به ترتيب مهمترين نقش براي عدم كاربرد فناوري اطلاعات در ورزش و درس تربيت بدني مدارس هوشمند مقطع ابتدايي را داشتند (P?.01 ; 2=198.55? ) به نظر مي رسد كه برنامه هاي آموزشي و دوره هاي ضمن خدمت براي آموزگاران تربيت بدني مدارس در سطح بسيار پاييني قرار دارد، چرا كه نگرشهاي منفي معلمان تربيت بدني، مهارتها، دانش و روش هاي تدريس سنتي و عدم تخصصي بودن آنها، مهمترين عامل براي عدم كاربرد فناوري اطلاعات در درس تربيت بدني مدارس هوشمند ابتدايي بشمارمي رود. بنابراين انتظار مي رود كه علاوه بر بهبود امكانات و زير ساختهاي مناسب تشكيل گروههاي طراحي شغل و دوره هاي ضمن خدمت براي تغييرات نگرشي تمامي افرادي كه درس تربيت بدني تدريسمي كنند به فنا وري اطلاعات و نيزراه اندازي المپيادهاي ورزشي درون مدرسه اي، منطقه اي، استاني و كشوري مي تواند عامل اثر گذار در اين زمينه باشد.