شماره ركورد :
864938
عنوان مقاله :
گلاسنهايت و مسيله ي اراده در فلسفه ي هايدگر
عنوان فرعي :
Gelassenheit and the problem of the will in Heidegger’s philosophy
پديد آورندگان :
كرد نوغاني، مهدي نويسنده دانشجوي دكتري فلسفه هنر، دانشگاه بوعلي سينا همدان Kord Nogani, Mahdi
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1395 شماره 18
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
25
از صفحه :
283
تا صفحه :
307
كليدواژه :
اراده , انفعال , كنش , گلاسنهايت , نفي اراده , هايدگر
چكيده فارسي :
مسيله ي اراده در فلسفه ي هايدگر حايز اهميت فراواني است. اين مسيله را مي توان از هستي و زمان تا آثار متاخّر هايدگر دنبال كرد. به نظر مي رسد عليرغم نقد هايدگر بر سوبژكتيويسم و تفكّر مبتني بر تمثّل، كه نام هاي ديگري براي اراده هستند، وي تا زمان طرح اصطلاح پيچيده ي گلاسنهايت نتوانست به طور اساسي از اراده فاصله بگيرد. پيش از به پيش كشيدن اين اصطلاح، فلسفه ي هايدگر به طور كامل از اراده عاري نيست و اراده در تصميم هاي دازاين (در هستي و زمان) و يا به عنوان اراده اي ترانساندانتال (در آثار 1929-1928) كه هر اراده اي را ممكن مي سازد، نهفته است. پس از اين دو دوره، همدلي هايدگر با هيتلر سبب مي شود كه هايدگر نوعي اراده گرايي جمعي را طرح كند كه هر فردي بايد اراده ي خود را در راه آن قرباني كند. پس از اين سه دوره، هايدگر در مواجهه با نيچه از اراده روي بر مي گرداند. نيچه به عنوان متفكّري در پايان متافيزيك غرب و قلّه ي بحث از اراده، هايدگر را متوجه آن مي كند كه وجود در دوران مدرن همان اراده است كه نهايتا در قالب تفكّر تكنولوژيك به صورت "اراده به اراده" درآمده است. اگر نيچه مسيله را براي هايدگر مشخص مي كند، اين اكهارت است كه شروعي را براي پاسخ به اين مسيله نشان مي دهد. اين مقاله به روشن كردن اين موضوعات مي پردازد: منظور از دامنه ي اراده چيست؟، نسبت گلاسنهايت با كنش و انفعال، نسبت اراده و پرسش از وجود و نسبت هايدگر با عرفان مسيحي اكهارت.
چكيده لاتين :
In Heidegger’s philosophy, the problem of “will” is crucially significant. Indeed, this problem can be traced from Being and Time to Heidegger’s later works. It seems that despite Heidegger’s criticism of subjectivism and representational thinking, which are different names for will, he couldn’t stay away from will absolutely until invoking the complicated term “Gelassenheit”. Prior to invoking this term, Heidegger’s philosophy is not utterly devoid of “will” and one might find it in decisions of Dasein (Being and Time) or as a transcendental will in 1928-1929 works which makes every will possible. After these two periods, Heidegger’s alliance with National Socialism leads his thought to developing a political voluntarism, in which every individual must sacrifice his will in favor of will of the Volk. After these three periods, Heidegger’s confrontation with Neitzsche leads him to turn away from the will. Nietzsche as a thinker in “the end of metaphysics” and whom his philosophy is the culmination of this issue, shows him that Being in modern epochs has been revealed as “will” and eventually as the technological “will to will”. If Nietzsche characterizes the problem for Heidegger, it was Eckhart that suggests him a starting point for the solution. This article attempts to elucidate these issues: what is the “domain of the will”, relation between Gelassenheit and action/passivity, relation between the will and “question of the Being”, and finally Heidegger’s relation to Eckhart’s Christian mysticism.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1395
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت