بررسي تطبيقي ديدگاه‌هاي غزالي و بندورا در تربيت اخلاقي

Comparative study between Ghazali and Bundura,s moral educations

هدف اين پژوهش عبارت است از بررسي تحليلي و مقايسه‌اي آراي ابوحامد غزالي و آلبرت بندورا در باره تربيت اخلاقي در حيطه نظري و تعيين ميزان انطباق و آنها با يكديگر در حيطه كاربرد. سوال اصلي اين است كه ديدگاه‌هاي غزالي و بندورا در زمينه تربيت‌اخلاقي چيست و مشتمل بر چه عناصري است؟ اين پژوهش رويكردي ميان رشته‌اي دارد و در آن از روش كتابخانه‌اي و سپس تحليل محتوايي متون علمي به شيوه تعقلي استفاده گرديده و تلاش شده است تا آراي آنان در حوزه‌هاي پنج‌گانه اهداف، مباني انسان شناختي، اصول، روش‌ها و عوامل تربيت اخلاقي استخراج شود. دستاوردهاي پژوهش نشان داد كه در برخي از «مباني انسان‌شناختي» بين دو ديدگاه‌، هماهنگي، و در برخي موارد اختلاف قطعي وجود دارد. در محور «اهداف تربيت اخلاقي» نيز، غزالي فضيلت‌گراي مبتني بر ايمان به خدا است اما بندورا به دنبال فضايل اخلاقي نيست بلكه روي‌كردي عمل‌گروانه معطوف به موقعيت و ناظر به مهارت خودكنترلي اخلاقي دارد. پس در هدف‌گذاري تربيتي اختلاف فراوان دارند. در «اصول تربيت اخلاقي» نيز موارد تشابهي دارند؛ اگر چه گاهي، در تفسير يك اصل تربيتي، مختلف مي‌شوند. در مجموع، آراي تربيت اخلاقي غزالي گسترده‌تر و جامع تر از آراي بندوراست ولي آراي بندورا از انسجام و مويدات تجربي بيشتري برخوردار است.

Theorically, this research aims to study: 1. Abuhamed Ghazali’s ideas about moral education analitically; 2. Albert Bandura’s ideas on moral education; 3. the extent to which their ideas might correspond and practically, to compare Albert Bandura’s experimental findings with ghazali’s religious viewpoint. The main question is: what are Albert Bandura and ghazali’s views on moral education and include on which elemans? This researche, has applied library method and content analysis of scientific and religious texts in a rational way to understand and infer above mentioned Scholars ideas coherently in humanistic foundeations,aims, principls, methods and agents of moral education. som of findings of the research shown that their ideas are in harmony in certain “the humanistic fundamentals of moral education”, although, over some others, there are some clear and definite disagreements between them.Regarding “aims of moral education”, ghazali’s consider moral education and faith-based education along the same lines, but Bandura propose nothing for discussion about the latter at all. Therefore, there are some disagreements between them about deciding on educational aims. With respect to the principles of education, although they have some different views about, for example, interpreting of an educational principle, it is possible to find many similarities in their viewpoints.