اثربخشي معنادرماني بر كيفيت زندگي بيماران مبتلا به ام اس شهركرد

The Effectiveness of Logotherapy on Quality of Life among MS Patients in Shahrekord

مقدمه: مولتيپل اسكلروزيس يكي از بيماري هاي سيستم عصبي مركزي، مزمن و غير قابل درمان است و بر اساس مطالعات، تظاهرات آن مي تواند بر كيفيت زندگي اين بيماران تاثير منفي گذارد. از اين رو پژوهش حاضر به دنبال بررسي اثربخشي معنادرماني بر كيفيت زندگي بيماران مبتلا به ام اس است. مواد و روش ها: طرح اين پژوهش تجربي ميداني، از نوع پيش آزمونپس آزمون با گروه كنترل و جامعه آماري كليه افراد مبتلا به ام اس در شهر شهركرد در سال 1392 است. به منظور انتخاب نمونه از نمونه گيري خوشه اي استفاده شد. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش، پرسش نامه كيفيت زندگي MSQOL-54 و معنادرماني به صورت گروهي است. يافته هاي پژوهش: نتايج نشان مي دهد كه معنادرماني بر كيفيت زندگي بيماران مبتلا به ام اس موثر است به گونه اي كه 76 درصد افزايش در متغير وابسته كه در اين پژوهش كيفيت زندگي است، به اثر بخشي معنادرماني به شيوه گروهي مربوط است. بحث و نتيجه گيري: معنادرماني به عنوان يك تكنيك با افزايش مسئوليت پذيري، دگرگوني باورهاي اين بيماران درباره زندگي و افزايش اميد به زندگي منجر به بهبود كيفيت زندگي افراد مبتلا به ام اس در ابعاد جسماني و رواني مي شود.

Introduction: Multiple sclerosis is one of the chronic, noncurable diseases of central nervous system and according to various studies its signs could have a negative impact on quality of life among these patients. Hence, the present study sought to examine the effectiveness of logotherapy on quality of life among MS patients. Matherials method: This is an experimental research with pretest posttest and control group the population included all of patients with MS in Shahrekord in 2013. Cluster sling was used to select the sle. Instruments which were used in this study included MSQOL54 inventory for quality of life and group logotherapy. Results: Results showed that logotherapy is effective on quality of life in MS patients as the 76% increase in dependent variable in this study is quality of life related to effectiveness of group logotherapy. Discussion Conclusion: Logotherapy as a technic, with increasing responsibility, transformation of patientʹs beliefs about life and increasing life expectancy lead to improvement of quality of life in patient with MS in physical and psychological dimensions. .