مقايسه قدرت پيش بيني كنندگي تئوري رفتار برنامهريزي شده و مدل اعتقادات سلامت جهت سنجش تمايل دانشجويان نسبت به استفاده از محصولات ارگانيك

غذاهاي ارگانیك با منافعی كه براي سلامت دارند، میتوانند یك شیوه جدید تفكر در ارتباط بین مواد غذایی، سلامت و طبیعت در زندگی روزمره ارایه دهند. از این رو، ضروري است تا تصمیمگیري مصرف كننده در مورد غذاهاي ارگانیك درك شود و استراتژيهایی كه مصرف این مواد غذایی را باعث میشوند، كشف گردد. بنابراین، درك عمیقی از مكانیزمهایی كه مردم از این محصولات استفاده كنند، بسیار مهم است. هدف این تحقیق بررسی تمایل دانشجویان نسبت به مصرف محصولات ارگانیك میباشد. جهت دستیابی به این هدف دو مدل رفتار برنامه ریزي شده و اعتقادات سلامت به عنوان چارچوب تحقیق استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه نیز با نظر تعدادي از اعضاي هیات علمی دانشگاه رامین تایید شد و جهت سنجش پایایی آن از ضریب آلفاي كرونباخ استفاده شد كه براي همه مقیاسها پایایی 0 به دست آمد. معادلات مدل ساختاري نشان داد كه در تئوري رفتار / 0 تا 9 / خوب بین 6 برنامهریزي شده، متغیرهاي هنجارهاي اخلاقی، نگرش و هویت خود قادرند 65 درصد از تغییرات تمایل دانشجویان به استفاده از محصولات ارگانیك را تبیین كنند و بر اساس مدل اعتقادات سلامت، منافع، تشویق به عمل و انگیزه سلامت قادرند 37 درصد از تغییرات تمایل دانشجویان به استفاده از محصولات ارگانیك را تبیین كنند. نتیجه این مطالعه نشان میدهد كه هر دو تئوري پتانسیل پیشبینیكنندگی تمایل دانشجوبان را دارند، اما قدرت پیشبینی تئوري رفتار برنامهریزي شده بالاتر از مدل اعتقادات سلامت میباشد. از دیدگاه سیاستگزاري، مطالعه حاضر توجیهی براي استفاده از سازههاي این مدلها در سیاست و تصمیمگیري است كه منجر به تشویق دانشجویان به مصرف محصولات ارگانیك گردد.